کمالطلبی به معنای درنظر گرفتن شرایط دشوار برای خود در مسیر اهداف و تلاش برای رسیدن به نقطهی بیعیب و نقص در هر زمینهای، میباشد، که همیشه درنهایت، با نارضایتی شخص از خودش همراه است. این عدم رضایت، ناشی از انتظارات نامعقول فرد از خود و عدم شناخت درست شرایط زندگی و تواناییهایش است.
در بعضی مواقع، فرد کمالگرا به جای اینکه مسیر زندگی خود را پیدا کند و آن را پیش گیرد، خود را مدام با دیگران قیاس کرده و تلاش میکند که مانند آنها باشد و به جایگاه آنها برسد. البته کمالطلبی فقط درنظر گرفتن معیارهای سطح بالا نیست، بلکه شامل این موضوع هم میشود که فرد، ارزش و عزت نفس خود را به دستاوردهایش گره میزند. فرد کمالگرا ممکن است برای رسیدن به هدف، زمانی بیشتر از آنچه که لازم است را صرف کند، چرا که میخواهد به نتیجهی مطلوب خود برسد، و یا اینکه مدام کارهایش را به تعویق میاندازد، چون تصور میکند که نمیتواند آنگونه که باید کامل باشد، آنها را انجام دهد. این افراد حتی هنگام رسیدن به هدف خود، با وجود مسیر سختی که شاید طی کرده باشند، آن را نادیده گرفته و ارزش زیادی برای دستاورد خود قائل نمیشوند. آنها چنین تصور میکنند که مسیر رسیدن به هدفشان زیاد سخت نبوده و افراد دیگری هم میتوانستند آن را انجام دهند. در این شرایط، فرد مانند کسی است که به هدفش نرسیده و در هر حالت، خود را شکستخورده میبیند. افراد کمالطلب در مقایسهی خود با دیگران همواره خود را بالاتر میبینند و احساس میکنند نتیجهی شایستهی آنها بسیار بیشتر از دیگران است و حتی اگر به چنین نتیجهای برسند، باز هم احساس شکست میکنند، چون با قیاس خود با دیگران، آنها را موفقتر از خود میبینند. در واقع آنها از این نکته غافلاند که شرایط زندگی و تواناییهای افراد باهم متفاوت هستند و همواره افرادی با تواناییهای بالاتر نیز وجود دارند، بنابراین حتی در صورت مقایسه کردن هم، باید افراد مناسبی را برگزینند.
هدف از این بحث، پایین آوردن سطح معیارهای فرد نیست، بلکه کمک به فرد برای شناخت درست و واقعی خواستهها و تواناییهای خود و ایجاد ارتباط بین آنهاست. تا با بررسی هزینهای که باید برای رسیدن به اهدافش بپردازد و نتیجهای که کسب مینماید، به بازدهی مطلوب برسد.
کمالطلبی با پیشرفتطلبی بسیار متفاوت است. افراد کمالطلب، همواره بهترین نتیجهی ممکن را میخواهند، به خود اجازهی اشتباه نمیدهند و مفهوم کمالطلبی را با پیشرفت برابر میدانند. درحالی که پیشرفت به این معناست که با توجه به شرایط موجود و تواناییهای خود، نتیجهای که کسب میکنیم را ارزشمند دانسته و با گذشت زمان آن را بهبود بخشیم. این افراد، صرفنظر از نتیجه، موفقیت خود را همتراز با تلاش افراطی میبینند و فکر میکنند اگر اینگونه نباشند، افرادی معمولی هستند. آنها تغییر اینگونه افکارشان را مانع موفقیت خود میدانند، غافل از اینکه در بسیاری از مواقع، کمالطلبی، به علت مشکلاتی مانند خستگی ناشی از تلاش مداوم، منزوی شدن و فاصله گرفتن از جامعه، اضطراب و صرف زمان و هزینهی بیشتر از آنچه که لازم است، موجب نتیجهی عکس و مانع موفقیت خواهد شد.
با این تعاریف و نگاهی به گذشته، بررسی کنید که با باورهای کمالطلبانهی خود، اکنون کجا هستید؟ آیا زمان و هزینهای که صرف کردهاید متناسب با موقعیتی است که اکنون در آن قرار دارید؟ اگر پاسخ شما بله است، در نقطه ای درست ایستادهاید و میتوانید مسیر پیشرویتان را به همین شکل ادامه دهید، اما اگر چنین نیست، خود را تحلیل کنید، شرایطتان را با دقت بسنجید و با آگاهی تصمیم بگیرید که اینبار چه معیاری را باید انتخاب کنید تا کارآمدتر باشید و پیشرفت کنید. به تجربیات شخصی خود فکر کنید. زندگیتان در آینده، با ایجاد تغییر و یا بدون تغییر، چگونه خواهد بود؟ کدام یک باعث میشود که آرامش بیشتری داشته باشید و از زندگیتان بیشتر لذت ببرید و کدام یک رنج بیشتری را برای شما به همراه خواهد داشت. تواناییهای فردی خود را کشف کنید تا درمورد معیارهایتان به شناخت درستی برسید و درنهایت بتوانید مسیر و اهداف متناسب با ویژگیهای خود را بیابید.
آیا سختکوشی و تلاش بسیار، همواره باعث بهبود عملکرد میشود؟
لزوماً هرچه بیشتر تلاش کنیم عملکردمان بهتر نخواهد شد. زیرا پیشرفت، نتیجهی ارتباط عوامل متعددی مانند تلاش، علایق شخصی، تواناییهای فردی، حمایت اطرافیان، شرایط اجتماعی و سلامت جسمی و روانی است. بنابراین، تلاشکردن برای پیشرفت، شرط لازم بوده اما کافی نیست. چراکه ممکن است خستگی ناشی از فشار زیاد باعث نتیجهی عکس شود. مانند ورزشکاری که بیش از آنچه که لازم است تمرین میکند؛ درنتیجه آسیب دیده و برای مدت طولانی از ورزش محروم میشود. هیچ فرمول خاصی برای اینکه بدانیم برای رسیدن به بهترین عملکرد چفدر باید تلاش کنیم وجود ندارد. فرد باید با مشاهده و پذیرش واقعیتهای موجود و آزمون و خطاهای متعدد به شناخت درستی از خود برسد و با تلاش معقول نتیجهی مطلوبش را کسب نماید. مطمئناً در کلاس مدرسه و یا دانشگاه افراد زیادی را دیدهایم که با تلاش کمتر، نتیجهی بهتری را نسبت به افرادی که بسیار تلاش میکنند، کسب کردهاند. پس لزوماً تلاش زیاد منجر به موفقیت نخواهد شد. افراد کمالطلب به اشتباه فکر میکنند که هر چقدر بیشتر روی مسئلهای زمان و انرژی بگذارند، بیشتر موفق خواهند شد. این دیدگاه برای همهی افراد، شرایط و فعالیتها صادق نیست. همچنین برخلاف تصور شکلگرفته، بررسیهای مکرر، از اشتباهات جلوگیری نمیکنند، بلکه فقط باعث اتلاف وقت و اضطراب بیشتر خواهد شد. تجربه نشان داده است که اگرچه افراد کمالطلب، مدت زمان بیشتری را برای خواندن و بررسی یک مطلب صرف کرده و دائماً جملات خوانده شده را مرور میکنند، اما نتایج تقریباً مشابهی نسبت به کسانی که دارای معیارهای کمالطلبانهی کمتری هستند، میگیرند. زیرا اضطراب و وسواس این افراد باعث اختلال در عملکرد آنها میشود. اما افرادی که توانستهاند رفتارهای کمالطلبانهی خود را کنترل کنند، زمان بیشتری را برای انجام فعالیتهای دیگر و یا حتی بهبود فعالیت موردنظرشان داشتهاند.
بنابراین چنین میتوان نتیجه گرفت که توجه به راهکارهای موجود برای کنترل معیارها و رفتارهای کمالطلبانه، بهمنظور افزایش سطح رضایت افراد از خود و بهبود سطح عملکرد آنها، اهمیت ویژهای دارد. در مقالات آینده به ارائهی این راهحلها خواهم پرداخت. با من همراه باشید.
آزاد علیمحمدی، دانشجوی پزشکی، مشاور تحصیلی مرکز