روانشناس

چرا نمی‌توانم شروع کنم؟ بررسی پدیده انجماد عملکردی و راه‌حل‌ها

چرا نمی‌توانم شروع کنم؟ بررسی پدیده انجماد عملکردی و راه‌حل‌ها

چرا نمی‌توانم شروع کنم؟ بررسی پدیده انجماد عملکردی و راه‌حل‌ها 760 506 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

وقتی ذهن متوقف می‌شود یا انجماد عملکردی

همۀ ما در زندگی روزهایی داریم که حس می‌کنیم منجمد شده‌ایم و قادر به انجام هیچ کاری نیستیم، مخصوصاً اگر به اندازه‌ای کار داشته باشیم که باید برای هر دقیقه روز خود برنامه‌ریزی کنیم. مثلاً تصور کنید درست روز برگشتن بچه‌ها به مدرسه مصادف می‌شود با یک وقت حضوری در مطب پزشک و همچنین خرید برای رویدادی مهم.

انجماد عملکردی چیست؟

«انجماد عملکردی» به وضعیتی در روانشناسی اشاره دارد که فرد در شرایط استرس‌زا یا ترسناک به‌طور موقتی قادر به واکنش یا انجام کاری نیست و احساس می‌کند که «یخ زده» است. این پدیده که در موقعیت‌هایی مانند اضطراب شدید، شوک، یا حتی در زمان مواجهه با خطرات، اتفاق میفتد، بخشی از واکنش‌های «جنگ یا گریز» (fight-or-flight) بدن است.

علائم انجماد عملکردی

برخی از نشانه‌هایی انجماد عملکردی عبارتند از:

از نظر ظاهری فعال هستید، اما احساس می‌کنید منجمد شده‌اید و برای انجام کارهای ساده، به خصوص در زندگی شخصی خود، انگیزه ندارید.

از نظر جسمی خسته هستید اما ذهن یا سیستم عصبی شما همچنان فعال و بیش از حد تحریک شده است.

در انجام کارهایی که شروع کرده‌اید مشکل دارید.

در موارد شدیدتر انجماد عملکردی، شما احساس می‌کنید که از خانواده و دوستان جدا شده‌اید و می‌خواهید از تعاملات اجتماعی اجتناب کنید.

چرا انجماد عملکردی اتفاق میفتد؟

وضعیت انجماد عملکردی یک واکنش پیچیده است که ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، تکاملی و روان‌شناختی در آن نقش دارد. این حالت یک سازوکار دفاعی است که به عنوان بخشی از سیستم پاسخ‌های «جنگ، گریز، یا انجماد» عمل می‌کند.

وقتی مغز به‌طور خودکار تهدیدی را شناسایی می‌کند، گاهی تصمیم می‌گیرد که بهترین راه مقابله با آن، هیچ کاری نکردن (عدم حرکت) است. این وضعیت به‌ویژه در مواجهه با شرایطی که فرد نمی‌تواند فرار کند یا به‌صورت مؤثری بجنگد، به‌وجود می‌آید. انجماد به بدن این امکان را می‌دهد که در مواقع خطر، کمتر دیده شود یا توجه کمتری را جلب کند.

این واکنش توسط سیستم عصبی سمپاتیک بدن آغاز می‌شود. هنگامی که مغز تهدیدی را احساس می‌کند، بخش‌های مختلف مغز، از جمله آمیگدال (مرکز پردازش احساسات) فعال شده و سیگنال‌هایی را به سیستم عصبی می‌فرستند که بدن را در وضعیت آماده‌باش قرار می‌دهد. در حالت انجماد، عضلات بدن به شدت سفت می‌شوند و بدن به حالت سکون می‌رود.

افرادی که تجربه‌های آسیب‌زا مانند تجاوز، جنگ، یا حوادث شدید را پشت سر گذاشته‌اند، ممکن است در مواجهه با محرک‌های مشابه دوباره وارد حالت انجماد عملکردی شوند. در این موارد، مغز به‌طور ناخودآگاه همان واکنش حفاظتی را فعال می‌کند که در زمان تجربۀ آسیب به‌وجود آمده بود.

گاهی نیز مغز نمی‌تواند به‌سرعت تصمیم بگیرد که باید مبارزه کند یا فرار کند، بنابراین به حالت انجماد وارد می‌شود تا فرصت بیشتری برای ارزیابی شرایط پیدا کند.

در مجموع، انجماد عملکردی اغلب پس از دوره های استرس زیاد یا به دلیل فرسودگی در محل کار یا خانه اتفاق می افتد. کسانی که احساس می کنند در زندگی خود هدف ندارند نیز ممکن است بیشتر این پدیده را تجربه کنند.

چگونه یخ زدگی عملکردی را متوقف کنیم؟

با طبیعت ارتباط برقرار کنید

مطالعات نشان داده‌اند که گذراندن وقت در طبیعت، به ویژه در فضاهای سبز یا در کنار آب، اضطراب را کاهش می‌دهد، تمرکز را بهبود می‌بخشد و کمک می‌کند با دید بازتری به مسائل نگاه کنیم.

ورزش کنید

ورزش یکی از عوامل افزایش اندورفین و بهبود خلق و خو و انرژی است. همچنین به شما احساس موفقیت می دهد. اگر با یک دوست راه بروید یا ورزش کنید خیلی بهتر است چون باعث افزایش اکسی توسین و سروتونین در بدن می‌شود.

بخندید

باور کنید یا نه، خنده واقعا می‌تواند بهترین دارو باشد. اندورفین ترشح می‌کند و با هورمون‌های استرس موجود در بدن در طول انجماد عملکردی مقابله می‌کند. همچنین سیستم عصبی پاراسمپاتیک را برای آرامش و کاهش استرس تحریک می‌کند.

نفس بکشید

هرگز قدرت تنفس و کاهش استرس را دست کم نگیرید. بازدم طولانی‌تر می‌تواند پاسخ استرس را خنثی کند، شما را آرام کند و هورمون های استرس را در بدن کاهش دهد. 

با یک روانشناس یا مشاور حرفه‌ای صحبت کنید

اگر احساس می‌کنید که شادی و هدف خود را از دست می‌دهید یا مدیریت مسئولیت‌های اساسی زندگی روزمره برایتان دشوار است ممکن است این مسئله مربوط به مشکل جدی‌تری در سلامت روان باشد. بنابراین، بهتر است با یک متخصص روانشناسی صحبت کنید.

چطور به نوجوان مبتلا به افسردگی کمک کنیم

چگونه به یک نوجوان مبتلا به افسردگی کمک کنیم؟

چگونه به یک نوجوان مبتلا به افسردگی کمک کنیم؟ 600 400 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

افرادی که افسردگی را تجربه می‌کنند اغلب کمکی نمی‌خواهند. نوجوان مبتلا به افسردگی نیز از این قاعده مستثنی نیست. حتی ممکن است در صورت پیشنهاد کمک، ناراحت شوند یا رفتار خشونت‌آمیزی از خود نشان دهند. اگر فرزند نوجوان شما برای درمان مقاومت کند، نیاز به همراهی و مشاوره با یک روان درمانگر یا مشاور روان درمانی بیش از پیش اهمیت می‌یابد. همچنین می‌توانیم با یک سری از اقدامات خودمان در یافتن راه‌حل مناسب نقش فعالی بازی کنیم.

در مورد افسردگی بیاموزید

اگر فرزند نوجوان ما مبتلا به افسردگی باشد، خیلی مهم است که آگاهی خود را در مورد این وضعیت افزایش دهیم تا بتوانیم احساسات و شرایطی که آنها تجربه می‌کنند را بهتر درک کنیم. برای آشنایی بهتر با افسردگی در نوجوانان تلاش کنید. افزایش آگاهی هر چه بیشتر باعث می‌شود بهتر بتوانیم در کنترل این شرایط مشارکت داشته باشیم.

خود نوجوانان نیز می‌توانند منبع اطلاعاتی خوبی باشند. برای گوش دادن به احساس و آنچه که تجربه می کنند همیشه در دسترس باشید. فرزند نوجوان خود را تشویق کنید تا در مورد هر چیزی که او را آزار می‌دهد صحبت کند یا اگر در مقام معلم یا مربی نوجوانان هستید حتماً راهی را برای شنیدن فعالانه و مشتاقانۀ آنها باز کنید.

به نوجوان کمک کنید تا افسردگی خود را درک کند

توضیح آنچه در مورد افسردگی شناخته شده است می‌تواند به نوجوان کمک کند تا علائم خود و اهمیت درمان را بهتر درک کند. به اشتراک گذاشتن میزان شایع بودن آن نیز می‌تواند به آنها کمک کند در صورت داشتن این شرایط، احساس تنهایی یا غیرطبیعی بودن نکنند.

اگر نوجوان در درک افسردگی مشکل دارد، مقایسۀ آن با یک بیماری جسمی مانند دیابت یکی از راه‌های کمک به آن‌ها برای درک افسردگی به عنوان یک اختلال در سلامت روان است. این کار کمک می‌کند که آنها بتوانند افسردگی را در چارچوب یک بیماری جسمی بشناسند و نیاز به درمان آن را درک کنند.

مثلاً می‌توانید به آنها بگویید: «افسردگی یک بیماری مربوط به سلامت روانه. مثل آنفولانزا و خیلی بیماری‌های دیگه ممکن باعث احساس خستگی و سردرد بشه؛ روی خلق و احساساتت اثر بذاره و باعث بشه احساس غم، تنهایی، درماندگی، خشم یا ترس را تجربه کنی.»

توضیح دهید که درمان می‌تواند چه نتایج خوبی در پی داشته باشد

اگر نوجوانان بدانند بعد از درمان باید انتظار چه چیزی را داشته باشند احتمال بیشتری دارد که درمان را بپذیرند. ناشناخته‌ها همیشه ترسناک هستند حتی برای بزرگسالان. بنابراین، این که به آنها دربارۀ برنامۀ درمانی‌شان ایده بدهید خیلی می‌تواند مفید باشد.

مثلاً می‌توانید برایشان روند درمان و چیزی که در انتظارشان است را اینطور توضیح دهید:

«مصرف منظم دارو و رفتن به جلسات درمانی کمک می‌کنه احساس بهتری داشته باشی. می‌توانی هر احساسی که تجربه می‌کنی رو خصوصی به درمانگر خودت بگی. داروها ممکنه باعث خستگی یا سرگیجه‌ات بشن اما اینها خیلی زود برطرف میشن. برای همین ماهی یه بار به پزشک مراجعه می‌کنیم تا مطمئن بشیم که داروها دارن به تو کمک می‌کنند.»

به نوجوان خود تا اندازه‌ای اختیار تصمیم‌گیری دهید

اگر نوجوانان در درمان خود اختیار و اراده داشته باشند، ممکن است بیشتر از درمان پیروی کنند. دادن حس کنترل به نوجوانان به رشد آنها کمک می‌کند و به آنها یاد می‌دهد که چگونه تصمیمات درست بگیرند.

البته، اجازه دادن به یک نوجوان برای برنامه‌ریزی روند درمان خود عملی نیست. اما داشتن اختیار برای تصمیم‌های کوچک به آنها کمک می‌کند که احساس کنند کنترل بیشتری بر زندگی خود دارند. برای این مورد مثلاً می‌توانید بگویید:

«روانشناس می‌خواد هر هفته تو رو ببینه. کدوم روز هفته برای تو مناسبه؟ می‌خوای بعد از مدرسه بری پیشش یا اول میای خونه یه چیزی بخوری بعد؟»

همیشه حامی باشید و آنها را برای یافتن روابط حمایت‌گرانه تشویق کنید

افراد در هر سنی به رابطه‌ای پر از حمایت نیاز دارد، اما در سنین نوجوانی اهمیت حمایتگری بیشتر می‌شود و در نوجوان مبتلا به افسردگی اهمیت حمایت دو چندان است. افسردگی قادر است باعث کناره‌گیری نوجوانان از دوستان و خانواده شود و احساس غم، تنهایی و انزوا را در آنها افزایش دهد. ما می‌توانیم با اعلام حمایت و در دسترس بودن خود، همراه با تشویق نوجوان به برقراری ارتباط با دوستان و به اشتراک گذاشتن احساساتشان، حمایتی که آنها نیاز دارند را برایشان تأمین کنیم.

به نوجوان خود بگویید: «من همیشه اینجام تا مورد هر چی که دوست داری با هم صحبت کنیم. با دوستات هم میتونی صحبت کنی. خیلی مهمه که بدونیم کسی هست که میتونیم بهش تکیه کنیم. وقتی از احساساتت صحبت کنی، تحمل لحظه‌های دردناک کمی آسونتر میشه. فکر میکنی کدوم یکی از دوستانت برای درد دل کردن بهترن؟»

با او دربارۀ باورهای عمومی اشتباه، افسانه‌ها و شایعات در مورد مشکلات سلامت روان صحبت کنید

نوجوانان مبتلا به افسردگی ممکن است با باورهای عمومی اشتباه دربارۀ بیماری روانی آشنا باشند یا شنیده باشند که دیگران دربارۀ افرادی که درگیر بیماری‌های مرتبط باسلامت روان هستند چیزهای تحقیرآمیزی می‌گویند. در نظر داشته باشید که با آنها دربارۀ این باورهای اشتباه صحبت کنید تا احساس نکنند که باید از تشخیص افسردگی خجالت بکشند یا آن را پنهان کنند.

به نوجوان یادآوری کنید که ممکن است افراد باورهای غلطی داشته باشند یا به آنها اطلاعات غلط داده شده باشد، اما این دلیلی برای احساس خجالت یا شرم نیست و لازم نیست چیزی را پنهان کنند.

حرف آخر

در کنار تمام این اقدامات برای درمان افسردگی در نوجوانان بهتر است که حتماً مراقب اجرای منظم روتین‌های خوب نوجوان مانند مصرف داروها و خوب غذا خوردن و ورزش کردن باشید. راهبردهای خودیاری سالم را یاد بگیرید و به آنها آموزش دهید و کاری کنید که خانه امن‌ترین و آرام‌ترین جای ممکن برای آنها باشد.

هر موقع در مسیر نیاز به کمک حرفه‌ای داشتید متخصصان مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون در کنارتان خواهند بود.

راه‌های ارتباطی با دیگرگون

راه‌های تماس با دکتر مهدی علی محمدی

نگاهی به افسردگی در نوجوانان

نگاهی به افسردگی در نوجوانان

نگاهی به افسردگی در نوجوانان 2560 1440 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

سال‌های نوجوانی اغلب دوره‌ای از دگرگونی‌های فیزیکی، عاطفی و اجتماعی است. خود این تغییرات به تنهایی میتواند باعث نوسانات خلقی و افسردگی شود. اما ما چه زمانی افسردگی در نوجوانان را بیماری تلقی می‌کنیم؟ هنگامی که برخی از علائم، نگرانی دربارۀ سلامت جسمی و روانی نوجوانان را افزایش دهد.

نوجوانان مبتلا به افسردگی درد عاطفی قابل توجهی را تجربه می‌کنند که گاهی حتی به شکل درد جسمانی ظاهر می‌شود. به علاوه، علائم افسردگی در نوجوانان ممکن است شکل متفاوتی از افسردگی در بالغین داشته باشد. همچنین تشخیص این وضعیت از نوسانات خلقی طبیعی که در دوران بلوغ یا اضطراب معمولی نوجوانان تجربه می‌شود، تا اندازه‌ای دشوار است. به همین دلیل فقط یک پزشک یا متخصص سلامت روان می‌تواند افسردگی نوجوانان را تشخیص دهد، علائم و شدت آنها را ارزیابی کند و یک برنامۀ درمانی موثر را برای نوجوان فراهم کند.

افسردگی در نوجوانان چه علائمی دارد؟

والدین معمولاً بهترین افراد برای شروع فرایند درمان هستند، فرایندی که با تشخیص احتمال وجود افسردگی شروع می‌شود. مشاهدۀ این علائم می‌تواند به والدین در مورد بروز افسردگی در فرزند نوجوان‌شان هشدار بدهد:

  • عصبانیت و تحریک پذیری
  • مشکل در تمرکز
  • خستگی
  • احساس بی ارزشی یا گناه
  • از دست دادن علاقه به فعالیت‌ها
  • بی‌قراری
  • زیاد خوابیدن یا کم خوابی
  • صحبت از مرگ یا خودکشی

با توجه به سال‌های پرتلاطم نوجوانی، گاهی چنین علائمی نادیده گرفته می‌شوند تا زمانی که متأسفانه اتفاقی جدی رخ دهد، مانند اقدام به خودکشی یا انجام رفتارهای پرخطر.

دلایل افسردگی نوجوانان

عوامل متعددی می‌تواند در بروز افسردگی در نوجوانان نقش داشته باشد، از جمله:

  • بر هم خوردن تعادل بیوشیمیایی در نتیجۀ بلوغ
  • زورگویی و قلدری در مدرسه
  • سوء استفاده در دوران کودکی
  • ترومای دوران کودکی
  • استعداد ژنتیکی برای افسردگی
  • سطح بالای استرس

خیلی اوقات نوجوان می‌تواند خودش به روشن کردن آنچه که احتمالاً در افسردگی‌اش نقش داشته کمک کند. حتی اگر واقعاً نداند که دلیل افسردگی‌اش چیست، صحبت کردن با او به باز نگه داشتن راه‌های ارتباطی برای درمان افسردگی کمک می‌کند.

چه زمانی باید در مورد افسردگی نوجوانان از متخصص کمک بگیریم؟

دریافت کمک ار شناخت علائم افسردگی و درک برخی از علل بالقوۀ این وضعیت سلامت روان آغاز می‌شود. گام بعدی این است که بدانید چه زمانی باید به دنبال کمک باشید و با چه کسی تماس بگیرید.

در صورت مشکوک شدن به افسردگی نوجوانان، درخواست کمک بسیار مهم است زیرا افسردگی در نوجوانان معمولاً به خودی خود از بین نمی‌رود. این وضعیت سلامت روان در صورت درمان نشدن می‌تواند چندین ماه ادامه داشته باشد و ممکن است باعث شود نوجوان برخی از نقاط عطف رشد خود را از دست بدهد.

افسردگی درمان نشدۀ نوجوانان همچنین ممکن است منجر به مسائل جدی دیگری مانند مصرف مواد مخدر و روان گردان، مشکلات رفتاری و حتی مشکلات جدی سلامتی جسمانی شود.

حرف آخر

افسردگی نوجوانان دلایل مختلفی دارد و اغلب به شکل انزواطلبی، مشکل در خواب و تغییر در اشتها ظاهر می‌شود. کمک گرفتن در صورت مشکوک بودن به افسردگی بسیار مهم است، زیرا اگر درمان نشود، می تواند منجر به مشکلات دیگری شود. غیر از افسردگی هر گونه تغییرات خلقی طولانی مدت در نوجوانان باید خیلی سریع شناخته و درمان شود. پس اگر هر گونه تغییر محسوسی در خلق و خو، رفتار یا شخصیت نوجوان خود مشاهده کردید حتماً از یک پزشک، روان درمانگر، روانشناس یا مشاور سلامت کمک بگیرید.

راه‌های ارتباطی با مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

راه‌های تماس با دکتر مهدی علی محمدی

اورژانس اجتماعی ۱۲۳

خط ۴۰۳۰

و

شمارۀ ۱۵۷۰ مشاورۀ رایگان برای دانش‌آموزان

تأثیر تغذیه بر اختلالات اعصاب

رابطه‌ی میان تغذیه و اختلالات اعصاب

رابطه‌ی میان تغذیه و اختلالات اعصاب 972 523 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

 

رابطه‌ی میان سلامت اعصاب و بهبود اختلالات روانی و روحی در عین حال که بسیار ساده هست، طبق روال فرآیندهای متابولیکی از پیچیدگی‌های خاص خود در زمینه‌ی بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی برخوردار هست. برای عوام هم آشکار است که میان بدغذایی و آشفتگی روحی رابطه وجود دارد، اما به استناد علمی درآوردن این رابطه و تبدیل آن به یک روش درمانی مبتنی بر تغذیه، نیازمند تسلط به علم درمان تغذیه‌‌ای و شناخت نوع اختلال هست. در این میان رابطه‌ی مستقیم میان درمانگران، بایسته و ضروری است. روانشناس به همراه روانپزشک و متخصص رژیم‌درمانی در قالب یک تیم همکار، بهترین نتیجه را برای حل گرفتاری این پریشانی‌های روان و اعصاب، حاصل می‌کنند.

سالهاست که پزشکان به تأثیر متقابل داروها و کمبودها و اختلالات غذایی پی برده‌اند و کم‌وبیش این تقابل‌ها را در فهرست درمان، جای داده‌اند. نمونه رایج آن ویتامین‌های گروه B هست که کم‌وبیش، کنار داروهای آرامبخش اعصاب توصیه می‌شوند. و ما با مشکلات خوددرمانی و خودتجویزی افراد در کاربرد نابجای این مکمل‌ها روبه‌رو هستیم، که موجب عوارض دیگری می‌شوند. بسیاری از پریشانی‌ها و افسردگی‌ها، زودخشمی، وسواس، تندخویی‌ها و ناتوانی در تصمیم‌گیری و… به‌غیر از عوامل شناخته‌شده‌ی آموزشی، تربیتی، ریشه در نقایص تغذیه‌ای دارند. این بدان معناست که درمان روانشناسی، روانپزشکی و تغذیه‌ای بایستی هم‌زمان انجام شوند. ریشه‌های مبتنی بر تغذیه‌ی این بیماری‌ها، برای بسیاری از افراد ممکن است غیرمنطقی و نادرست به نظر آید و حتی جدی گرفته نشود. برای روشن شدن این نکته، یک مثال ساده را بازگو می‌کنم. در یک جمع ساکن خوابگاه دانشجویی، هلیکوباکتر‌ پبلوری، بسیار شایع می‌باشد. میان این دانشجویان، خستگی بی‌دلیل، بدخوابی، خشم، گریه، نبود تمرکز، سردرد، دل‌درد، گرسنگی دائم، ریفلاکس، یا همان برگشت غذا به حلق، سوزش سر دل، گزگز انگشتان و… به‌عنوان علائم آن وجود دارد، البته ممکن است در هر فردی بخشی از این علائم دیده شود. آنچه که مهم هست این است که این اختلالات می‌توانند شرایط روحی خاصی را در فرد ایجاد کنند، که در درازمدت تبدیل به خصلت و یا عادت شوند. نکته‌ی منفی دیگر آن است که گاهی یک بیماری میکروبی گوارشی با سایر بیماری‌ها ترکیب شده و کار را پیچیده‌تر می‌کند. مانند نقص در ساخت یک آمینواسید که در ساخت یا فعالیت بسیاری از آنزیم‌ها دخالت دارند. گاهی این میانجی‌ها می‌توانند تاثیرات مهمی در ساخت ساختار عصبی داشته باشند، که همراه شدن رژیم‌درمانی درست با داروها می‌توانند سرعت بهبود را افزایش دهند و تأثیر داروها را قطعی کنند. قدرت اثر درمان تغذیه‌ای بر تنظیم فعالیت اعصاب، بسیار شگفت‌انگیز است. هرچند اثر درمان بر وضعیت گوارشی می‌تواند بسیار زودهنگام، برای مثال دو هفته یا حداکثر دو ماه، باشد. اما تغییرات بر ساختار سیستم اعصاب، بیشتر زمان‌بر خواهد بود، و این نتیجه‌ی منطقی مولکول به مولکول و‌ سلول به سلول ساخته شدن اعصاب هست. و این روند، گاهی تا شش ماه، دست‌کم، زمان‌بر خواهد بود. دقیقاً مانند همان فرصتی است که دارودرمانی در یک بیماری هورمونی نیاز دارد. هرچه دانش درمان، پیشرفت بیشتری می‌کند، تخصصی شدن درمان نیز بیشتر ضرورت خود را نشان می‌دهد. امید است که آگاهی عمومی نسبت به شناخت اثر تغذیه بیشتر شود.


گیسو شریفی، کارشناس تغذیه

چطور بفهمیم که به یک روان‌درمانگر نیاز داریم؟

چطور بفهمیم که به یک روان‌درمانگر نیاز داریم؟

چطور بفهمیم که به یک روان‌درمانگر نیاز داریم؟ 1024 683 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

جواب این سوال برای هر کسی متفاوت است. صادقانه بخواهیم بگوییم همۀ آدم‌ها در دوره‌های متفاوتی از زندگی‌شان به روان‌درمانگر (تراپیست) نیاز دارد. همۀ ما در برهه‌های مختلفی از زندگی‌مان نیاز داریم که حامیت شویم، احساسات‌مان به رسمیت شناخته شود و کسی به کمک‌مان بیاید؛ این کاری است که یک روان‌درمانگر انجام می‌دهد. معمولاً آدم‌ها وقتی به دنبال روان‌درمانگر می‌گردند که تشخیص مشکلی روانی برایشان داده است اما نیاز نیست حتماً به این مرحله برسیم تا برای دریافت درمان و کمک روان‌درمانگر اقدام کنیم.
اگر فکر می‌کنیم استرس داریم، ابهام و عدم قطعیت مسائل زندگی برایمان غیر قابل تحمل است، یا در روابط خود با مسائلی مواجه شده‌ایم می‌توانیم از روان‌درمانگر کمک بگیریم. بنابراین موضوع مشخصی وجود ندارد اما بسیاری عقیده دارند که باید حتماً مسئله و مشکل خیلی حادی وجود داشته باشد. اما، راستش را بخواهید ما باید با این طرز فکر مقابله کنیم.

اولین قدم‌ها برای یافتن روان‌درمانگر (تراپیست) مناسب چیست؟

اول این سوال‌ها را از خودتان بپرسید:

  • هدف برای دریافت روان‌درمانی چیست؟
  • در طول درمان می‌خواهم روی چه چیزی تمرکز کنم؟
  • به چه شیوه‌ای ازدرمان بیشتر علاقه دارم؟
  • آیا می‌خواهم گفتگو کنم یا فقط نیاز دارم که حرف‌هایم شنیده و تأیید شود؟
  • آیا به کسی نیاز دارم که بیشتر بهم دستورالعمل بدهد؟
  • آیا می‌خواهم از تراپیستم روش‌های حل مسئله یاد بگیرم؟
  • آیا می‌خواهم به ترومایی رسیدگی کنم؟
  • آیا به درمان فردی و حضوری نیاز دارم یا درمان غیرحضوری؟ یا ترکیبی از هر دو؟
  • آیا این درمان‌گر در مورد موضوعی که مسئلۀ من است تخصص دارد؟
  • آیا از درمانگرم انتظار دارم پاسخ یا راه‌حل مشخصی پیش رویم بگذارد؟
  • چه مسائلی ممکن است پیش بیاید که دوست داشته باشم در موردشان با روان‌درمانگر صحبت کنم؟ و از صحبت در مورد چه مسائلی اجتناب خواهم کرد؟ آیا می‌دانم چطور مرزهای مشخصی تعریف کنم؟
  • به چه میزان از دسترسی‌پذیری درمان‌گرم نیاز دارم؟ با توجه به اینکه درمان‌گرها هم زندگی شخصی خود را دارند.
  • آیا به مربی یا تسهیل‌گری نیاز دارم که به شکل منظم با او در ارتباط باشم و در مواقع سخت ازراهنمایی‌اش استفاده کنم؟ یا اینکه به روان‌درمانگری نیاز دارم که ظرف یکی دو روز به پیامم پاسخ دهد؟
  • انواع روان‌درمانی کدام است و چه تفاوتی دارند؟

درمان ACT یا درمان بر مبنای پذیرش و تعهد از درمان رفتاری-شناختی به وجود آمده است. در این شیوۀ درمان، تمرکز بر پذیرش بی چون و چرای افکارمان است-چون آنها فقط افکار ما هستند- و عمل کردن بر اساس ارزش‌ها و چیزهایی که در زندگی برایمان اهمیت دارد. بنابراین، در روش اکت، به جای دور کردن تشویش‌ها و پریشانی‌ها روی شناخت آنها تأکید می‌شود و تا زندگی علی‌رغم آنها را با کمک گرفتن از ارزش‌های شخصی‌تان انتخاب کنید.

روش درمان (ERP) یا اجتناب از پاسخ فوری معمولاً در درمان اختلالات اضطرابی یا وسواس اجباری-فکری استفاده می‌شود. در این نوع از درمان تمرکز بر افزایش تاب‌آوری پریشانی و افزایش تحمل عدم قطعیت است و روی مسائلی تأکید می‌شود که ما از انجام‌شان اجتناب می‌کنید.

درمان DBT یا رفتاردرمانی دیالکتیکی. همۀ افراد باید تا حدی با این شیوه از درمان آشنا باشند چون مهارت‌های بسیار اساسی زندگی را به روشی ساختاریافته و قاعده‌مند آموزش می‌دهد. این روش چهار ماژول مختلف دارد: ذهن آگاهی، تنظیم هیجانات، تحمل پریشانی و اثرگذاری بین فردی. این روش به شما کمک می‎کند بتوانید ناراحتی‌ها و مشکلات را تحمل کنید، هیجانات خود را تنظیم کنید و کیفیت روابط شخصی خود را ارتقا دهید.

درمان EMDR یا حساسیت‌زدایی و پردازش مجدد حرکات چشم و درمان IFS یا سیستم‌های داخلی خانواده هر دو شیوه‌هایی برای درمان و مواجهه با تروماها هستند. سیستم‌های داخلی خانواده واقعاً جالب و قدرتمندند. این شیوۀ درمانی است بر این باور است که ما ازبخش‌ها و زیرساخت‌های متفاوتی تشکیل شده‌ایم و روی بخش‌های کار می‌کند که سیستم درونی ما را ساخته‌اند.
hr />

این مطلب از سایت CU Anschutz Medical Campus انتخاب و ترجمه شده است.

مترجم: پرستو مسگریان

مرکز مشاوره و روانشناسی دیگرگون

دیگرگون، با کارشناسان زبده و مجرب در زمینه‌های روان‌درمانی، تغذیه، مشاوره و آموزش، عالی‌ترین خدمات روان‌شناسی و مشاوره در ایران را ارائه می‌دهد. تیم کارشناسان دیگرگون هم‌پیمان شده‌اند که جز با روش‌های مستدل و متناسب با ارزش‌های بومی، به سراغ ساحت پیچیده و پرپیچ و خم روان نرود. مطابق همین اصل و ارزش اولیه، با به کارگیری روان‌شناسی مبتنی بر علم و داده و همچنین استفاده از بروزترین روش‌های مشاوره و درمان دنیا، مسیر آرامشی پایدار را به مراجعان خود نشان می‌دهیم.

دیگرگون در شبکه‌های اجتماعی
تلفن دیگرگون

۰۲۱۸۸۱۹۳۱۹۵
09107901044

آدرس دیگرگون

ضلع شمالی میدان ونک، کوچه صانعی، پلاک 33، ساختمان صدف، آسانسور واحدهای شرقی، طبقه دوم، واحد 23

خدمات دیگرگون

مشاوره ازدواج و طلاق | مشاوره زناشویی | مشاوره کودک و نوجوان | مشاوره تغذیه | مشاوره فردی | مشاوره تحصیلی و شغلی | مشاوره اعتیاد | مشاوره سازمانی | روان درمانی | گفتار درمانی | رژیم درمانی | روانکاوی | روان درمانی کودک | سکس تراپی | خانواده درمانی | برگزاری کارگاه های آموزشی | برگزاری دوره های آموزشی | انجام پروژه های پژوهشی | انجام تحقیقات علمی

© تمامی حقوق برای مرکز مشاوره و روانشناسی دیگرگون (تاسیس 1398) محفوظ است.