تعهد، یک قول یا پیمان آزادانه است، که دو نفر را در مسیری از عشق، امید، اعتماد، روابط دوستانه و احترام، کنار هم نگه میدارد. اگرچه عبارات ممکن است متفاوت باشند، اما بیشتر قولهای ازدواج حول این محور است که شریکان همدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر محبت بورزند، احترام بگذارند و یکدیگر را حمایت و تقویت کنند. وقتی افراد ازدواج میکنند، از من به سوی ما حرکت کرده و از آن پس، اینچنین با جهان ارتباط برقرار میکنند. هر جا که میروند، هر آن چه که قصد انجام آن را در آینده دارند، حتی آنچه فکر، احساس یا درک میکنند، توسط همسرشان بیشتر درک میشود و به بیان دیگر تحت تاثیر قرار میگیرد. تصمیم گرفتن به تعهد یا ترک ازدواج، یک تصمیم مناقشهبرانگیز یا سخت است، زیرا به گرو گرفتن چیزهای بسیاری نیاز دارد. هیچ تضمینی برای اینکه یک ازدواج، موفقیتآمیز و رابطهای نیرومند باقی بماند، وجود ندارد. در ازدواج هر یک از زوجین نگاهی امیدوارانه به آیندهی مبتنی بر عشق و اعتماد، جهت تحقق قولهایی که به هم داده بودند، دارند. برای گسترش و تقویت این نگاه امیدوارانه، به احترام متقابل، حمایت هیجانی و توجه به نیازهای یکدیگر احتیاج است.
این تصور که عدم ارضای نیازهای جنسی و عاطفی میتواند تعهد زناشویی را خدشهدار کند، تصوری غلط است. چه بسا زن و شوهرهایی هستند که نیازهایشان برآورده نشده ولی هرگز خیانت نکردهاند. بارها از کسانی که روابط فرازناشویی (خیانت) دارند، شنیده میشود که”زن یا شوهرم هیچ کم و کسری ندارد و تنها حوزهای که مشکلی وجود دارد، حوزهی جنسی است”. اگر صرفاً در بحث عدم تعهد، به بحث برآورده نشدن نیازها پرداخته شود، در بیشتر مواقع به فرد این حق داده میشود که خیانت کرده و خیانتشان کاملا توجیه میشود. مکانیزم دفاع روانی توجیهسازی در افرادی که خیانت میکنند، بهوفور استفاده میشود و این توجیه همیشه از برآورده نشدن نیازها حکایت دارد. ارضای نیازها، تضمینکنندهی خوشبختی و تعهد زناشویی نیست. مثل این است که کسی بگوید من خیلی خوشبختم چون غذای خوشمزهای میخورم، یا رابطهی جنسی خوبی دارم و… . پس تبیین تعهد با ارضای نیازها یک مقولهی غیرعقلانی است. احتمال دارد زن و شوهر بارها دچار تعارض و بحث شوند و نسبت به یکدیگر حتی حس نفرت هم پیدا کنند. یعنی نه تنها گاهاً نیاز آنها ارضا نمیشود بلکه تنش هم بین آنها به وجود میآید. در این حالت، زوج خیلی راحت برای خود این حق را قائل میشوند که با یکی که مهربانتر است، ارتباط برقرار کنند تا نیازهای عاطفیشان برآورده شود. و ظاهراً هم یک منطق سفسطهوار برای خیانت خود دارند؛ چون بد بود، نامهربان بود، درکم نکرد، مشکل جنسی داشت، به خودش نمیرسید و… . اینجاست که اکثراً، افرادی که درگیر خیانت و روابط فرازناشویی هستند، مسئولیت آن را نپذیرفته و مسئولیت خیانت و اشتباه خود را به طرف مقابل خود نسبت میدهند.
شروع رابطهی زناشویی نیازمند گفتن یک “بله” و هزاران “نه” است. یک بله گفتن به یک موقعیت و “نه” گفتن به همهی بهترهای ممکن و محتمل برای زن و مرد. بهترهای محتمل یعنی ظاهر زیباتر یک فرد، یا فردی که بهتر حرف میزند، پولدارتر است، بهتر درک میکند، خانوادهی بهتری دارد، یا با شخصیتتر است و… . هر فردی که در موقعیت، “بله” را نگوید و ازدواج نکند، احتمال دارد با موقعیتهای خیلی بهتر مواجه شود. پس مفهوم تعهد این است: توانایی گفتن یک بله و هزاران نه که در دلِ این “بله” نهفته است. اگر از دیدگاه وجودگرایان به بحث تعهد نگاه کنیم، تعهد یک انتخاب و پذیرفتن مسئولیتهای متعاقب آن، با تمام مشکلات احتمالی پیشرو است؛ از قبیل تغییر ظاهر همسر، شکست مالی، عدم ارضای نیازها، ناتوان شدن جنسی، بداخلاق شدن طرف مقابل و هر مشکل و متعاقب آن توجیه دیگری. بهنظرم برای کار روی مسئلهی تعهد، ما با جامعهای پر از تفاوت و پر از رنگ که شامل کودک، نوجوان، زن، مرد و بزرگسال است، مواجهیم، جامعهای که هر روز در معرض انواع الگوها ،برنامهها ،تعارضها و مسائل جدید ناگهانی قرار میگیرد.
ناگفته نماند که اولین گام در ساختن یک رابطهی زناشویی موفق و متعهد، انتخاب درست است. يکي از ويژگيهاي اصلي زوجين متعهد، مسئولیتپذیری است و به ميزان پايبندي افراد در مقابل پيمان بستهشده اشاره دارد. مسئوليتپذيري به عنوان يکي از مفاهيم اصلی تعهد زناشويي مطرح شده است. يکي ديگر از عواملي که در تحکيم و ثبات روابط زناشويي مؤثر است، توجه زوجين به خواستهها و نيازهاي يکديگر است؛ با به کار بردن رفتارهاي مهرورزانه، مثل گوش دادن مؤثر، تشويق، احترام، اعتماد و پذيرش، زوجين ارتباط بهتري با يکديگر برقرار کرده و تشويق مي شوند تا اين رفتارها را ادامه دهند. آنها درمییابند که استفاده از اين روش ها در برقراري ارتباط و ارضاي نيازهاي آنها بسيار مفيد است و براي خود آنها نيز آرامش بسياري به دنبال خواهد داشت.
سودابه علیمحمدی، دانشجوی دکترای مشاوره، مشاور و روانشناس مرکز دیگرگون