اضطراب

تأثیر استرس بر حافظه: چگونه استرس حافظه ما را شکل می‌دهد

تأثیر استرس بر حافظه: چگونه استرس حافظه ما را شکل می‌دهد 760 506 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

کمی استرس خیلی هم بد نیست و شاید بتواند انگیزه‌ای عالی برای شروع کردن یا ادامه دادن باشد، مانند زمانی که دانش‌آموزان را به مطالعه پیش از یک امتحان مهم ترغیب می‌کند. اما، استرس اگر از یک حدی بگذرد، دیگر هیچ فایده‌ای ندارد و بیشتر نقش مانع را در مسیر ایفا می‌کند. این موضوع در بسیاری از زمینه‌ها صادق است، از جمله سلامت، روابط و حتی حافظۀ ما. بله استرس زیاد می‌تواند روی حافظۀ ما تأثیر بگذارد. این مقاله، به بررسی دقیق تأثیر استرس بر حافظه می‌پردازیم، دلایل علمی این پدیده را توضیح می‌دهیم و راهکارهایی برای تقویت حافظه در شرایط استرس ارائه می‌کنیم.

استرس ممکن است نحوۀ شکل‌گیری و بازیابی خاطرات را مختل کند و در نهایت بر عملکرد حافظه تأثیر بگذارد. در ادامه با یافته‌های مطالعات درباره رابطه استرس و حافظه و همچنین روش‌هایی برای جبران کاهش حافظه ناشی از استرس آشنا شوید.

تأثیر استرس بر حافظه

تحقیقات نشان داده است که استرس به شیوه‌های مختلفی بر حافظه ما تأثیر می‌گذارد که هر یک نتایج متفاوتی دارند.

استرس و شکل‌گیری حافظه

استرس بر نحوۀ شکل‌گیری خاطرات اثر می‌گذارد. در شرایط استرس، خاطرات کوتاه مدت با دشواری بیشتری ثبت می‌شوند و تبدیل آنها به خاطرات بلند مدت هم سخت‌تر می‌شود. این یعنی که یادگیری در شرایط استرس دشوارتر است.

خاطرات همچنین پس از شکل‌گیری می‌توانند تغییر کنند. هر بار که خاطره‌ای را به یاد می‌آوریم، آن را با تجربۀ کنونی خود رنگ‌آمیزی می‌کنیم—مانند زمانی که چیزی را از قفسه برمی‌داریم و سپس دوباره آن را سر جایش می‌گذاریم، درحالی‌که رد انگشتان ما بر آن باقی می‌ماند.

استرس و نوع حافظه

استرس می‌تواند بر نوع خاطراتی که شکل می‌گیرند نیز اثر بگذارد. اگر در هنگام وقوع یک رویداد دچار استرس باشیم، ممکن است بعداً جزئیات دقیق آن رویداد را به سختی به خاطر بیاوریم. استرس نه‌تنها درک ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه بر توانایی ما در بازیابی اطلاعاتی که دریافت کرده‌ایم نیز اثر می‌گذارد.

تحقیقات نشان می‌دهد که اگر از افراد دربارۀ چیزی که تجربه کرده‌اند سؤالی بپرسیم و همزمان اطلاعات گمراه‌کننده‌ای هم به آن‌ها بدهیم، این اطلاعات می‌تواند حافظۀ آن‌ها را تغییر دهد. به عنوان مثال، فرض کنید شما شاهد یک تصادف رانندگی بوده‌اید. بعداً کسی از شما می‌پرسد: «آیا ماشین قرمز چراغ راهنما را رد کرد؟» درحالی‌که ماشین اصلاً قرمز نبوده است. چون این سؤال اطلاعات نادرستی (قرمز بودن ماشین) را مطرح کرده، ذهن شما ممکن است به اشتباه این رنگ را به خاطر بیاورد.

این اطلاعات جدید و نادرست، چون تازه‌تر از خود رویداد است، راحت‌تر به یاد آورده می‌شود و به همین دلیل، خاطرۀ اصلی تغییر می‌کند و جای خود را به یک خاطره کاذب می‌دهد. بنابراین، حتی سؤالاتی که با نیت خوب هم ممکن است به ایجاد خاطرات کاذب منجر شوند.

علت و درمان مه مغزی

جنبه‌های دیگری از ارتباط بین استرس و حافظه

محققان بر یافته‌های مستقل ۱۱۳ مطالعه دربارۀ استرس یک فراتحلیل انجام دادند. این مطالعات چه چیزی را درباره رابطه استرس و حافظه نشان می‌دهند؟

زمان‌بندی استرس اهمیت دارد

یکی از جالب‌ترین یافته‌ها این بود که استرس می‌تواند در شکل‌گیری خاطرات اختلال ایجاد کند، به‌ویژه اگر قبل یا در حین رمزگذاری (زمانی که حافظه شکل می‌گیرد) اتفاق بیفتد. به بیان ساده‌تر اگر استرس قبل یا حین ایجاد یک خاطره اتفاق بیفتد، ممکن است باعث اختلال در شکل‌گیری آن شود. اما اگر استرس بعد از ایجاد خاطره رخ دهد، می‌تواند حتی به تقویت و بازیابی بهتر آن خاطره کمک کند.

افزایش کورتیزول بر حافظه اثر ندارد

استرس سطح کورتیزول را افزایش می‌دهد، اما مطالعات هیچ ارتباطی بین میزان کورتیزول و اثرات استرس بر حافظه پیدا نکرده‌اند. این بدان معناست که اگر بدن شما در واکنش به استرس کورتیزول بیشتری تولید کند، لزوماً حافظه‌تان بیشتر از کسی که کمتر به لحاظ هورمونی واکنش نشان می‌دهد، آسیب نمی‌بیند. جالب است که زنانی که از قرص‌های ضدبارداری خوراکی استفاده می‌کردند، اثر منفی کمتری از استرس را تجربه کردند.

خستگی ناشی از استرس اثرات منفی دارد

استرس همچنین می‌تواند باعث خستگی شود. این خستگی اختلالات شناختی، از جمله مشکلات توجه و حافظه را در پی دارد. متأسفانه، حتی پس از رفع خستگی، این اختلال حافظه ممکن است تا سه سال بعد هم ادامه داشته باشد. این یافته اهمیت مدیریت استرس را پیش از رسیدن به این مرحله نشان می‌دهد.

بهبود حافظه در شرایط استرس
راهکارهای متعددی وجود دارند که می‌توانند به بهبود حافظه در شرایط استرس کمک کنند. خوشبختانه، این تکنیک‌ها به مدیریت استرس نیز کمک می‌کنند. یکی از مهم‌ترین این راهکارها، مراقبت شخصی است: خواب کافی، رژیم غذایی سالم و مدیریت استرس.

چرا مهم است؟
کمبود خواب، استرس بالا، و مشکلات جسمی دیگر می‌توانند هم حافظه را تضعیف کنند و هم به استرسی که مانع شکل‌گیری و بازیابی خاطرات می‌شود، دامن بزنند.

روش‌های مؤثر برای بهبود حافظه تحت استرس:

تمرین تکنیک‌های آرام‌سازی

مطالعه‌ای روی کارآموزان پلیس نشان داد که تمرین‌های روان‌شناختی عملکرد حافظه آن‌ها را در شرایط استرس بهبود بخشیده است. این تمرین‌ها شامل تمرین‌های تنفسی، تصویرسازی ذهنی و تمرکز توجه بودند. زمانی که دچار استرس می‌شوید، این تکنیک‌ها می‌توانند به بهبود حافظه و یادآوری کمک کنند.

سه روش کاربردی برای کاهش و مدیریت اضطراب

فعالیت بدنی را جدی بگیرید

مطالعه‌ای درباره اثر ورزش هوازی بر افرادی با مشکلات حافظه نشان داد که یک برنامۀ ورزشی ۱۲ هفته‌ای، حافظه آن‌ها را بهبود بخشید. شرکت‌کنندگان این مطالعه به دلیل خستگی ناشی از استرس، دچار ضعف خفیف شناختی شده بودند. این نتایج به‌ویژه برای افرادی که تحت استرس هستند، قابل‌توجه است.

تمرین ذهن‌آگاهی (Mindfulness)

تحقیقات نشان داده‌اند که تمرین ذهن‌آگاهی نه تنها استرس را کاهش می‌دهد، بلکه به بهبود کیفیت خواب و کاهش مشکلات حافظه نیز کمک می‌کند. در یک مطالعه، شرکت‌کنندگانی که ذهن‌آگاهی را تمرین کردند، استرس کمتر، مشکلات حافظه کمتر، و خواب بهتری داشتند. علاوه بر این، ذهن‌آگاهی باعث افزایش آگاهی و حضور ذهن می‌شود، که می‌تواند به شما کمک کند جزئیاتی را که ممکن است نادیده بگیرید، بهتر به خاطر بسپارید.

جمع‌بندی

استرس بخش بزرگی از زندگی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگرچه همیشه نمی‌توانیم استرس را به‌طور کامل از بین ببریم، اما می‌توانیم آن را به شکلی مدیریت کنیم که به رشد فردی ما در جنبه‌های مختلف زندگی، از جمله تقویت حافظه، کمک کند

کاهش و کنترل اضطراب با تغییر سیم‌کشی مغز

سه روش برای کاهش و کنترل اضطراب با تغییر سیم‌کشی مغز

سه روش برای کاهش و کنترل اضطراب با تغییر سیم‌کشی مغز 760 506 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

کاهش و کنترل اضطراب با تغییر سیم‌کشی مغز

رفته‌رفته موضوع اضطراب به اندازه‌ای همه‌گیر شده که گویی آن را مثل یک وسیله در کمد خانه‌هایمان نگهداری می‌کنیم. شاید هرچند ساعتی که می‌خوابیم، اضطراب به کمد برمی‌گردد، اما با اولین فکری که بعد از بیداری از سرمان می‌گذرد، دوباره بیرون می‌آید. بسیاری از افراد مشهور مانند اوپرا وینفری، با وجود موفقیت‌ها و ثروتشان، به صورت علنی اعتراف کرده‌اند که از اضطراب مزمن رنج می‌برند. این افشاگری‌ها نشان می‌دهد اضطراب موضوعی است که از قشرهای مختلف جامعه عبور کرده است. با این حال، افزایش آگاهی درباره اضطراب نتوانسته شیوع آن را کاهش دهد.

اضطراب چیست؟

انجمن روان‌شناسی آمریکا اضطراب را این‌گونه تعریف می‌کند: «احساسی از فشار روانی و افکار نگران‌کننده که با تغییرات فیزیولوژیکی مانند افزایش ضربان قلب همراه است.» اگرچه درمان این وضعیت نیازمند کمک حرفه‌ای است، بسیاری از افراد به دلایل مختلف، مانند عدم پذیرش اجتماعی یا محدودیت‌های مالی، به روانشناس مراجعه نمی‌کنند. درمان‌های سنتی همچنان برای برخی مؤثر هستند، اما روش‌های جدید مبتنی بر دانش نوروساینس نیز برای مقابله با اضطراب ارائه شده است.

نوروساینس به ما آموخته است که یک رویداد احساسی در حال حاضر می‌تواند خاطرات مشابهی را در ذهن ما بیدار کند، مخصوصاً اگر حسی که از واقعۀ پیش آمده و خاطرات خود داریم منفی باشد. اگرچه ممکن است خاطرات بازیابی شده ارتباط مشخصی با وقایع زمان حال نداشته باشند اما همان احساساتی را برای شما تداعی می‌کنند که هنگام تجربۀ آن رویداد احساس کرده‌اید.

چرا مغز برای ایجاد اضطراب و منفی‌گرایی سیم‌کشی شده است؟

مغز مثل یک مدار یا شبکۀ الکتریکی سیم‌کشی شده است. یعنی ساختار و نحوۀ ارتباط سلول‌های عصبی (نورون‌ها) به‌گونه‌ای است که رفتارها و واکنش‌های ما را تعیین می‌کند. هر بخش از مغز برای انجام یک یا چند عملکرد خاص طراحی شده است و ارتباطات پیچیده میان نورون‌ها این عملکردها را امکان‌پذیر می‌کند. بنابراین، هر کاری که ما انجام می‌دهیم بر اساس عملکرد مغزمان است، از دانستن اینکه نباید انگشتان خود را در آتش بگذاریم  گرفته تا عشقی که به یک توله سگ جدید احساس می کنیم.

چرا از رابطۀ دوستی بین حیوانات استقبال می‌کنیم؟ ذهن امیدوار

مغز انسان در طی سالین برای حفظ بقا «سیم‌کشی» شده تا به تهدیدها و خطرها حساس باشد. این یعنی که برخی از مسیرهای عصبی به‌طور طبیعی برای پاسخ به خطرات، مثل اضطراب و استرس، تقویت شده‌اند. بنابراین،زمانی که موجودات درنده به ​​فکر درست کردن ناهار خود با اجداد ما بودند، آنها مضطرب می‌شدند. این احساس ترکیبی بوده از اطلاعات ذخیره شده از خاطرات (حیوانات انسان خوار در بوته‌ها پنهان می‌شوند) و گمانه‌زنی در مورد آینده (ممکن است یک حیوان انسان‌خوار در بوته لرزان روبروی من پنهان شده باشد).

البته، اضطراب تا حد زیادی ارزش بقایی خود را از دست داده است، اما مغز همچنان با بروز هر مسئله‌ای خاطرات منفی را بازسازی می‌کند، گویی دایناسورها حالا پشت ساختمان‌های بلند شهر کمین کرده‌اند.

سه راهکار رفتاری برای کاهش و کنترل اضطراب

اگر هنوز برای پذیرش مراجعه و درمان به کمک روانشناس آماده نیستید، از درمان‌های رایج سنتی نتیجه نگرفته‌اید یا هزینۀ کافی برای مراجعه به روانشناس ندارید در اینجا سه راهکار را به شما معرفی می‌کنیم که می‌توانید برای کاهش و کنترل اضطراب خود به کار بگیرید. این راهکارها برای شکستن پیوند بین وقایع منفی زمان حال و خاطرات منفی در گذشته طراحی شده‌اند.

راهکار رفتاری چیست؟ روش‌هایی ساده برای تأثیرگذاری بر تغییرات، نگرش‌ها یا رفتارها، با درک نحوۀ عملکرد مغز.

اولویت بندی کنید

استیون لوین در کتاب، یک سال برای زندگی، از خوانندگان می‌پرسد که اگر می‌دانستند این سال آخر زندگی‌شان است، چگونه رفتارهای خود را اولویت‌بندی می‌کردند. مغز عاشق چنین فعالیت‌هایی است – حتی اگر قلب آن را ناخوشایند بداند – زیرا این کار شامل طبقه‌بندی می‌شود که بخشی بنیادی از تفکر کارآمد و غیر احساسی است.

می‌توانید این تمرین را در بازۀ زمانی ۲۴ ساعته هم امتحان کنید. ابتدا حتما با مقاومت ذهن خود روبرو خواهید شد اما وقتی کمی صبر کنید از تغییر نگرش خود شگفت زده خواهید شد. با توجه به محدودیت زمانی، متوجه می‌شوید بسیاری از مواردی که فکر می‌کنید مهم هستند ربطی به واقعیت حال حاضر شما ندارند. اگر قرار باشد اولویت‌بندی کنید لازم است که به رفتارهایی فکر کنید که قادرند تفاوتی در زندگی شما ایجاد کنند.

هر روز کار مثبتی انجام دهید

وقتی مغزمان درگیر افکار منفی می‌شود، سیم‌کشی‌های آن به طور طبیعی این افکار را با دیگر افکار منفی پیوند می‌زنند. اما می‌توانیم با انجام فعالیت‌های لذت‌بخش، این مسیرهای عصبی منفی را قطع کنیم. موسیقی نواختن، نوشتن، آشپزی و هر فعالیتی که برایتان لذت‌بخش است، می‌تواند به کاهش اضطراب کمک کند. اجباری بر تعداد سه کار نیست، اما هر تعداد فعالیت مثبتی که برایتان ممکن است، به برنامه روزانه خود اضافه کنید.

شبیه‌سازی کنید

شبیه‌سازی به معنای ایجاد موقعیت‌هایی است که به واقعیت نزدیک باشند. مثلاً اگر اضطراب این را دارید که روزی در نهایت بینایی خود را از دست بدهید، می‌توانید برای یک ساعت در خانه با چشمان بسته قدم بزنید؛ چه به تنهایی یا با کسی که بتواند از شما محافظت کند. این شبیه‌سازی‌ها به مغز کمک می‌کنند تا برای موقعیت‌های مشابه در آینده آماده شود و در صورت وقوع، اضطراب و استرس کمتری تجربه کنید. با شبیه‌سازی‌های مکرر، خاطرۀ احساس نابینایی در مغز شما ذخیره می‌شود و اگر زمانی بینایی از کار بیفتد، تأثیر احساسی این تغییر کمتر از زمانی خواهد بود که برای نابینایی آماده نشده بودید. این مورد مخصوصاً برای افرادی که دچار بیماری‌هایی با علائم مزمن یا پیش‌رونده هستند بسیار کمک کننده است.

جمع‌بندی

ما نمی‌توانیم تمام جنبه‌هایی از زندگی‌مان را که باعث ایجاد اضطراب می‌شوند کنترل کنیم. همیشه خطر ابتلا به بیماری‌ها وجود دارد. شریک زندگی‌مان ممکن است به هر دلیلی روزی ما را ترک کند،شاید علیرغم تعهدات کارفرما، کار خود را از دست بدهیم. این موقعیت‌ها و بسیاری از موقعیت‌های دیگر می‌توانند باعث ایجاد اضطراب شوند چون مغز ما طی سالیان برای مواجهه با خطراب بالقوه چنین سیم‌کشی شده است اما در عین حال، مغز توانایی «سیم‌کشی مجدد» هم دارد پس ممکن است بتوانیم اضطراب خود را با تغییر مسیرهای عصبی با استفاده از سه راهکار رفتاری کاهش دهیم: اولویت بندی، درگیر شدن در فعالیت‌های مثبت و شبیه‌سازی.

 

ترک شبکه‌های اجتماعی بر بهبود سلامت روان تأثیر می‌گذارد

آیا کاهش زمان استفاده از شبکه‌های اجتماعی به بهبود سلامت روان کمک می‌کند؟

آیا کاهش زمان استفاده از شبکه‌های اجتماعی به بهبود سلامت روان کمک می‌کند؟ 1000 562 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون
تحقیقات نشان داده است که یک وقفۀ ۳ تا ۷ روزه در استفاده از شبکه‌های اجتماعی باعث بهبود سلامت روان می‌شود.

در یک مطالعه تحقیقاتی در سال ۲۰۲۲ از ۱۵۴ شرکت‌کننده (میانگین سنی ۲۹.۶ سال) خواسته شد یا به مدت یک هفته استفاده از رسانه‌های اجتماعی (فیس‌بوک، اینستاگرام، توییتر و تیک تاک) را متوقف کنند یا به استفادۀ همیشگی خود از آنها ادامه دهند. نتایج نشان داد که اضطراب و افسردگی در گروهی که از رسانه‌های اجتماعی فاصله گرفتند، به میزان چشمگیری کاهش یافت و در مجموع موجب بهبود سلامت روان آنها شد.

مطالعۀ دیگری بر روی ۵۵۵ دانشجوی دانشگاه نشان داد که یک هفته وقفه در استفاده از شبکه‌های اجتماعی تأثیر مشخصی بر سطح اضطراب دارد؛ مخصوصاً برای افرادی که زمان بیش از اندازه‌ای را در شبکه‌های اجتماعی سپری می‌کردند.

تحقیق دیگری در سال ۲۰۲۲ بر روی دختران بین ۱۰ تا ۱۹ سال نشان داد که وقفه‌ای سه روزه در استفاده از شبکه‌های اجتماعی اضطراب آنها دربارۀ بدن‌شان را کاهش داد (مثلاً نگرانی دربارۀ اینکه لباس‌شان چطور در تنشان نشسته است) و همچنین باعث کاهش شرم از بدن و افزایش شفقت به خود در آنها شد.

چرا جدایی از شبکه‌های اجتماعی باعث بهبود سلامت روان می‌شود؟

حضور در شبکه‌های اجتماعی ما را ناگزیر از مقایسۀ خود با دیگران می‌کند، چیزی که باعث مقایسۀ ظاهر، سرخوردگی شغلی و حسادت شود. به علاوه، کاهش استفاده از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند خود انتقادی را کاهش دهد. استفاده بیش از اندازه از شبکه‌های اجتماعی، خود انتقادی را تبدیل به یک عادت ذهنی می‌کند، چیزی که با بروز مشکلات جدی سلامت روان مثل اضطراب، افسردگی، سوءمصرف مواد مخدر، اختلالات پرخوری یا کم‌خوری افراطی و خودآزاری در ارتباط است.

یکی دیگر از مضرات سپری کردن مدت زمان زیاد در شبکه‌های اجتماعی، احتمال قرار گرفتن در معرض اطلاعات و مشاوره‌های اشتباه است. مقالۀ پیشنهادی:

کار شبکه‌های اجتماعی مشاورۀ زناشویی نیست

چطور زمان استفاده از شبکه‌های اجتماعی را مدیریت کنیم؟

برای مدیریت زمان استفاده از شبکه‌های اجتماعی، هم می‌توان از رویکردهای نرم‌افزاری استفاده کرد و هم از سخت‌افزاری. برای مثل، می‌توانید نرم‌افزارها را از روی گوشی خود پاک کنید اما روی لپ‌تاپ یا رایانۀ شخصی خود نگه دارید. همچنین می‌توانید صفحه نمایش تلفن همراه خود را به حالت خاکستری دربیاورید.

رویکرد سخت‌افزاری برای مدیریت زمان استفاده از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند این باشد که به جای نگه داشتن تلفن همراه در جیب یا روی میز کارتان آن را در جایی دور از خودتان قرار دهید (مثلاً آن را در جای مشخصی در خانه قرار دهید مثل تلفن‌های قدیمی) یا مثلاً برای یک ماه از یک گوشی غیر هوشمند استفاده کنید.

وقتی ما از اپلیکیشن‌های شبکه‌های اجتماعی در گوش همراه خود استفاده می‌کنیم خیلی بیشتر از زمانی که واقعاً دلم‌مان می‌خواهد در این اپ‌ها وقت می‌گذرانیم. وقتی اپ‌ها را از گوشی خود پاک کنیم و فقط از طریق لپ‌تاپ یا رایانۀ شخصی چکشان کنیم، زمانی که در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنیم به میزان قابل توجهی کم می‌شود.

کار دیگری که می‌شود انجام داد، همراه نبردن تلفن به جاهاییست که در آنها تلف دائمی وجود دارد و دیگران در صورت نیاز می‌توانند به تلف آن مکان زنگ بزنند. به این شکل می‌توانید حضور در زمان و لحظۀ حاضر را بهتر تجربه کنید.

آیا لازم است به کل ارتباط خود را با فضای مجازی قطع کنیم؟

تحقیقات نشان داده‌اند که محدود کردن زمان استفاده از شبکه‌های مجازی تأثیر مستقیمی بر افزایش کارایی و سلامت عمومی و بهبود سلامت روان افراد دارد. مطالعۀ دیگری بر روی ۲۳۰ دانشجوی کارشناسی نشان داد که شرکت‌کنندگانی که استفاده از شبکه‌های اجتماعی خود را به مدت دو هفته به میزان ۳۰ دقیقه در روز کاهش داده بودند، کاهش چمشگیر افسردگی، احساس تنهایی، اضطراب و ترس از دست دادن را تجربه کرده‌اند، در حالیکه احساسات مثبت در آنها قوت گرفته بود.

تحقیقات دیگری نشان می‌دهد که کاهش استفاده از گوشی‌های هوشمند (و احتمالاً رسانه‌های اجتماعی) به مدت یک ساعت در هفته، با حال عمومی بهتر و افزایش رضایت از زندگی مرتبط است که این تأثیرات تا چهار ماه بعد از پژوهش نیز حفظ شده بودند. در مجموع، شواهد حاکی از اینست که کاهش استفاده از رسانه‌های اجتماعی یا ترک موقت آنها می‌تواند باعث بهبود سلامت روان شود که احتمالاً در طول زمان پایدار بماند.

منبع: psychologytoday

 

درمان اختلال خواب با تغییر شیوۀ زندگی

درمان اختلال خواب با تغییر شیوۀ زندگی

درمان اختلال خواب با تغییر شیوۀ زندگی 1456 816 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

در مقالۀ «چرا دچار اختلال خواب می‌شویم» دیدیم که چه عواملی ممکن است در بدخوابی ما نقش داشته باشند. در ادامه می‌خوانیم که چطور درمان اختلال خواب با ایجاد تغییراتی در شیوۀ زندگی ممکن می‌شود.

چگونه خواب خود را منظم کنیم؟

کارشناسان بر این باورند که اگر بی خوابی به اندازه‌ای ادامه یافته باشد که بر روابط، کار یا سایر زمینه‌های زندگی تأثیر بگذارد، بهترین راه‌حل مراجعه به پزشک یا روان درمانگر متخصص خواب است.

اگر اختالال خواب شدید باشد، پزشکان عمومی احتمالاً برای درمان ابتدایی دارو تجویز می‌کنند. اما بسیاری از متخصصان این داروها را یک راه حل کوتاه مدت می‌بینند، زیرا دارو علت بی خوابی را درمان نمی‌کند و فقط علامت را از بین می‌برد به علاوه، اغلب با گذشت زمان اثربخشی داروهای خواب کاهش می‌یابد.
انجمن پزشکی آمریکا، در دستورالعمل‌های خود برای درمان بی خوابی. ابتدا CBT (روان درمان شناختی رفتاری) را توصیه می‌کند.

در کنار مشاوره با متخصصان و روان درمانگر برخی از تغییرات در سبک زندگی نیز وجود دارد که ممکن است بتواند به درمان اختلال خواب کمک کند:

  • در صورت امکان، کار، تماشای تلویزیون و صحبت با تلفن را از اتاق خواب خود دور نگه دارید. البته گفتن این حرف خیلی راحت‌تر از انجام دادنش است. دارشان مهتا، استادیار پزشکی و روانپزشکی در دانشکدۀ پزشکی هاروارد، می‌گوید که تختخواب افراد باید تنها محدود به دو فعالیت باشد: رابطۀ جنسی و خواب.
  • قبل از خواب به ذهن خود اجازۀ استراحت دهید. «فعالیت‌ها و اتفاق‌های روز را رها کنید. قبل از اینکه به رختخواب بروید، افکار را پردازش کنید. با شریک زندگی خود صحبت کنید، در یک دفترچه یادداشت بنویسید، به طوری که وقتی در رختخواب هستید و فکری به ذهنتان خطور می کند، بتوانید به خود بگویید: «اکنون زمان فکر کردن نیست. من قبلاً به آن رسیدگی کرده‌ام – مشکلی نیست.»
  • اگر خوابتان نمی‌برد، از رختخواب بلند شوید. توجه خود را از افکارتان دور کنید و به سمت یک کتاب، برنامۀ تلویزیونی یا پادکست در اتاقی دیگر هدایت کنید. از نخوابیدن احساس ناامیدی و وحشت نکنید در عوض یک جای دنج در خانه را برای خود آماده کنید و سعی کنید در آن آرام بگیرید. این یکی از راه‌هایی است که کمک می‌کند رختخواب را از مکانی برای تفکر و ناامیدی خارج کنید این کار می‌تواند راهگشا باشد زیرا اضطراب در مورد خواب یکی از اصلی‌ترین دشمنان خواب است. برعکس، اگر از خوابیدن دست بکشید و به خواب فکر کنید، به احتمال زیاد به خواب عمیقی خواهید رفت.
  • مدیتیشن و ذهن‌آگاهی را تمرین کنید. یکی از روش‌های کاربردی برای جلوگیری از پرسه زدن افکار پیش از خواب، تمرین‌های ذهن‌آگهی است. ساده‌ترین مدل مدیتیشن توجه به به دم و بازدم است. همچنین می‌توانید به حس‌های لحظه‌ای بدن خود توجه کنید و اجازه دهید افکار بیایند و بروند، انگار که به شما تعلق ندارند.

می‌توانید این تمرین‌ها را ابتدا در طول روز امتحان کنید و سپس در صورت نیاز برای خواب استفاده کنید. چون ممکن است این تمرین‌ها تأثیر فوری بر خواب نداشته باشند و باعث ناامیدی شوند. برای همین شاید لازم باشد که ابتدا کمی شیوه‌های مدیتیشن، ذهن آگاهی و آرام سازی بدن را در طول روز تمرین کنید.

و نکتۀ آخر:

دست از تلاش برای به خواب رفتن بردارید

یکی از تناقض‌هایی که دربارۀ خواب وجود دارد این است که هر چه بیشتر روی خوابیدن تمرکز کنیم، احتمال رسیدن به آن کاهش می‌یابد. یکی از اصلی‌ترین کارهایی که برای تنظیم خواب باید انجام دهیم این است که از اضطراب خوابیدن بکاهیم چون هر چه بیشتر برای به خواب رفتن تلاش کنیم بدتر می‌شود. در واقع بهتر است بگوییم، پذیرش بی‌خوابی کلید حل آن است. پس پیش از هر کاری ابتدا دست از به زود خواباندن خود بردارید.

چرا دچار اختلال خواب می‌شویم

چرا دچار اختلال خواب می‌شویم؟

چرا دچار اختلال خواب می‌شویم؟ 749 500 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

اختلال خواب ما را بد خلق، تحریک‌پذیر، خسته می‌کند و به عملکرد سیستم ایمنی بدن آسیب می‌رساند. بنابراین وقتی بدخواب هستیم بیشتر احتمال دارد که بیمار شویم.

چرا دچار اختلال خواب می‌شویم؟

وقتی در خواب هستیم، اتفاقات زیادی برای مغز و بدن ما می‌افتد. امیلی کی فیتون، روان درمانگر در نیویورک که در مسائل مربوط به خواب تخصص دارد، می‌گوید: «خواب در واقع یک دورۀ بسیار فعال در زندگی ما است. تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که خواب مانند یک سیستم مدیریت زباله است. در خواب جریان مایع مغزی نخاعی در مغز به طور چشمگیری افزایش می‌یابد و سمومی را که در ساعات بیداری انباشته می‌شوند از بین می‌برد. ضعف این سیستم ممکن است در اختلالات مغزی مانند آلزایمر نقش داشته باشد.»

خواب به ما کمک می‌کند تا خاطرات‌مان را تثبیت کنیم و آنها را از شکل افکار گذرا به خاطراتی تبدیل کنیم که سال‌ها بعد نیز می‌توان به آنها دسترسی داشت. بخش زیادی از فرایند تثبیت خاطرات در مرحلۀ دوم خواب رخ می‌دهد؛ یعنی مرحلۀ خواب سبک که بیشتر در ساعات قبل از بیدار شدن اتفاق می‌افتد. این بدان معناست که اگر پیش از استراحت کامل شبانه از خواب بیدار شوید، ممکن است توانایی حفظ خاطرات مختل شود.

کم خوابی می‌تواند باعث کاهش تمرکز و توجه شود و در نتیجه حفظ اطلاعات و استفاده از آنها در زمانی که واقعاً نیاز داریم دشوارتر می‌شود.
خلاصه اینکه، خواب تقریباً تمام بافت‌ها و سیستم‌های بدن تأثیر می‌گذارد؛ از مغز، قلب و ریه‌ها گرفته تا متابولیسم، عملکرد سیستم ایمنی و خلق و خو. تحقیقات نشان می‌دهد که کم خوابی مزمن یا اختلال مداوم خواب خطر ابتلا به فشار خون بالا، بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت، افسردگی و اضطراب را افزایش می‌دهد.

در اولین تحقیق تجربی در مورد کمبود خواب در سال ۱۸۹۴، توله سگ‌ها مجبور شدند از طریق تحریک مداوم بیدار بمانند. این توله سگ‌ها ظرف پنج روز مردند.

ماریا مناسینا، دانشمند روسی، نویسندۀ این تحقیق، در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: «فقدان کامل خواب برای حیوانات بیشتر از کمبود کامل غذا کشنده است».

چه عواملی باعث اختلال در خواب می‌شوند؟

عوامل زیادی در اختلال بی‌خوابی نقش دارند. اما در اینجا برخی از رایج‌ترین عواملی که می‌توانند منجر به بی‌خوابی شوند، از نگاه متخصصان آورده شده است:

  • فضای خواب‌تان پر سر و صدا یا پر نور است.
  • در ساعات پیش از خواب کافئین زیادی می‌نوشید؛ نوشیدن کافئین قبل از خواب، در مراحل خواب اختلال ایجاد می‌کند.
  • استرس دارید یا مضطرب هستید؛ اگرچه این موضوع واضحی است اما باید توجه داشته باشید که تأثیر استرس بر خواب به شدت زیاد است. وقتی نگران مهلت‌های کاری یا نحوۀ پرداخت صورت‌حساب‌ها هستیم، یا در شرایط ناامنی قرار می‌گیریم، مغز واکنش پرواز یا مبارزه را آغاز می‌کند (که به حالت بقا نیز شناخته می‌شود). به لطف افزایش هورمون‌هایی مانند آدرنالین و کورتیزول، فشار خون افزایش می‌یابد و به دنبال آن تنش عضلانی، ضربان قلب و سطح هوشیاری نیز بالا می‌رود.
  • افسرده هستید؛ تخمین زده می‌شود که سه چهارم افراد مبتلا به افسردگی در به خواب رفتن مشکل دارند یا مدام در طول خواب بیدار می‌شوند. افسردگی و بی خوابی مانند استرس و اضطراب، رابطۀ متقابلی دارند. به گفته پاتریک اچ فینان، محقق خواب جانز هاپکینز، «خواب ضعیف و بی کیفیت ممکن است مشکلاتی را در تنظیم احساسات ایجاد کند که در آینده فرد را در برابر افسردگی آسیب‌پذیرتر سازد؛ شاید حتی ماه‌ها یا سال‌ها بعد.»

باید به این نکته توجه کنیم که استرس به خودی خود عامل تداوم بی خوابی نیست. ویرجینیا رونکو، روانشناس و متخصص خواب در واشنگتن دی سی می‌گوید: «نگرانی ما در مورد هر چیزی که در زندگی‌مان جریان دارد به خواب‌های ما منتقل می‌شود. امری که موجب به هم ریختگی چرخۀ شبانه‌روزی می‌شود و به خواب رفتن در شب را دشوار می‌کند. حالا تصور کنید که ما خواب را با نگرانی در مورد کم خوابی همراه می‌کنیم و این چرخۀ ناکارآمد همین‌طور ادامه پیدا می‌کند.

چرا ذهن ما هنگام خواب شروع به پرسه‌زنی می‌کند؟

احتمالاً شما هم تجربه کرده باشید که پیش از خواب ذهن‌تان شروع به آفرینش موضوعاتی از ناکجاآباد می‌کند. گاهی حتی اگر کاملاً خسته باشیم، افکار ما به طور دیوانه‌واری این ور و آن ور می‌پلکد.
رونکو به این پرسش چنین پاسخ می‌دهد: «بسیاری از ما هر روز و در تمام طول روز، مشغول هستیم و چون ناچاریم با چیزی که در حال حاضر روبرویمان است سر و کار داشته باشیم پس برخی از افکارمان سرکوب می‌شوند، اولین لحظه در طول شبانه‌روز که ممکن است کمی آرام باشیم زمانی است که سرمان روی بالش قرار می‌گیرد.»

افکاری که در طول روز هیچ مجالی برای پردازش یا بررسی شدن نداشته‌اند، زمان را برای عرض اندام فراهم می‌بینند.

هر چه شب‌های بیشتری را در بیداری و فکر کردن در تخت سپری کرده باشید، تخت شما بیشتر با بیداری مرتبط می‌شود. همچنین اگر برنامه‌های تلویزیونی محرک تماشا می‌کنید، گفتگوهای سنگینی با همسر خود دارید یا در همان مکانی که که کار می‌کنید می‌خوابید باز هم بستر شما تبدیل به جایی برای بیداری می‌شود تا خواب چون مغز آنجا را مکانی برای فکر کردن شناسایی می‌کند، نه خوابیدن.

 

در مقالۀ «درمان اختلال خواب با تغییر شیوۀ زندگی» می‌خوانید که چطور می‌توان با تغییر سبک زندگی می‌توان تا حدودی اختلال خواب را مدیریت کرد.

و اگر خواب‌های آشفته یا کابوس می‌بینید خواندن «تعبیر خواب به کمک گشتالت درمانی» می‌تواند به کشف بهتر افکارتان کمک کند.

تأثیر OCD والدین بر تربیت فرزندان

تأثیر اختلال OCD والدین بر تربیت فرزندان

تأثیر اختلال OCD والدین بر تربیت فرزندان 678 451 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

گاهی نشانه‌های اختلال وسواس فکری-عملی یا OCD می‌تواند والدین و تربیت فرزندان را نشانه بگیرد. OCD والدین این حس را در آن‌ها ایجاد می‌کند که فقط خودشان قادرند فرزندشان را ایمن نگه دارند و با کنترل دائمی و تنها با انجام کارهایی مانند اجبار یا تشریفات این کار را انجام می‌دهند.

بیشتر والدین از سپردن مسئولیت به فرزندان خود واهمه دارند. باور آن‌ها این است که دنیا مکان ترسناکی است و هر لحظه ممکن است اتفاق بدی برای فرزندانشان رخ دهد. اما اگر نتوانیم فرزندانمان را از دیدمان دور کنیم، چگونه می‌توانند خودشان تصمیم بگیرند؟

اکثر روانشناسان بر این باورند که وقتی یک کودک اشتباه می‌کند و بعد از آن چیز مفیدی یاد می‌گیرد، تجربۀ بسیار خوبی برای آینده‌اش خواهد بود. با این حال، برخی از والدین کمتر به فرزندان خود اجازه می‌دهند تصمیم بگیرند و احتمالاً اشتباه کنند. به این والدین در اصطلاح «والدین هلیکوپتری» گفته می‌شود، به معنی کنترل یا محافظت بیش از حد و غیر ضروری. برخی از والدین تا جایی پیش می‌روند که کل مسیر زندگی فرزندان خود را باز می‌کنند تا مطمئن شوند که آنها مجبور نیستند با چالش‌های غیرمنتظره یا ناخوشایند مقابله کنند. به این والدین «والدین برف روب» نیز می‌گویند. این درگیری بیش از حد والدین فرصت‌های یادگیری تکنیک‌های حل مسئله را در فرزندانشان از بین می‌برد.

پدیده‌ای که رو به افزایش است. برای مثال اگر دقت کنید امروزه کودکان بسیار کمتری در مقایسه با نسل‌های گذشته، به تنهایی به مدرسه می‌روند و برمی‌گردند. دیگر خیلی به ندرت می‌بینید که کودکان با دوچرخه به بازار محلی بروند و خوراکی بخورند یا گروهی از کودکان بدون نظارت والدین خود در پارک بازی کنند. والدین امروزی نگرانی‌های ترافیکی و آب و هوایی و جرم و جنایت را به عنوان موانع اصلی برای راه رفتن و دوچرخه سواری فرزندانشان در محله ذکر می‌کنند. اما این می‌تواند علائم اختلالی جدی‌تر باشد؛ زمانی که ترس و اضطراب در مورد فرزندمان به حدی می‌رسد که از فرصت‌های رشدی که از بین می‌روند غافل می‌شویم.

کارشناسان بر این باورند که بسیاری از والدین که به عنوان «والدین هلیکوپتری» شناخته می‌شوند از اختلال وسواس فکری-عملی یا OCD رنج می‌برند. این اختلال ممکن است بلافاصله بعد از تولد فرزند آغاز شود اما با افسردگی پس از زایمان فرق دارد. در افسردگی پس از زایمان مادر با احساس ناامیدی و بی حالی مواجه می‌شود اما در OCD والدین ممکن است دچار اضطرابی بسیار شدید در مورد کودک خود شوند که از نگرانی‌های عادی فراتر می‌رود. مثل اینکه ممکن است با خود بگویند: «اگر فرزند خود را زمین بگذارم چه می‌شود؟»

علائم OCD والدین عبارتند از چک کردن مداوم دستگیره‌ها، قفل‌ها، شیرها، کلیدها و تشریفاتی مانند بستن درها به ترتیب خاصی، یا تا کردن لباس‌ها در یک الگوی خاص یا وحشت همیشگی از وقوع اتفاقی ناگوار برای فرزند.

شناسایی و درمان چنین اختلالی بسیار مهم است. چون با رشد کودک، وسواس و اضطراب بیشتر هم می‌شود. به علاوه، احتمال بیشتری وجود دارد که فرزند شما نیز به OCD مبتلا شود، بنابراین دریافت به موقع درمان برای او و شما حیاتی است.

در نهایت، والدین باید خودشان تصمیم بگیرند چه چیزی برای فرزندشان مناسب و ایمن است، اما مهم است که تشخیص دهیم وقتی زمان زیادی را از روی ترس، اجبار و اضطراب در اطراف فرزندانمان می‌گذرانیم و مراقبشان هستیم، تا چه اندازه فرصت رشد و آموزش را از آن‌ها می‌گیریم. در این مواقع می‌توانیم با کمک روان درمانگر و بهره‌مندی از روان درمانی فردی یا گروه درمانی و در مواقع لزوم استفاده از داروهای تجویز شده به فرزندانمان کمک کنیم که استقلال و مهارت‌های حیاتی حل مسئله را به دست آورند. هدف درازمدت تربیت کودکانی است که در مواجهه با ناملایمات یا مشکلات، بتوانند با اطمینان به خود و توانایی‌هایشان زندگی را پیش می‌برند.

 

راه‌های مؤثر برای افزایش بازدهی مطالعه

چگونه خود را برای مطالعه آماده کنیم؟

چگونه خود را برای مطالعه آماده کنیم؟ 940 478 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

 

طبق تجربیات و ایده‌هایی که از افراد موفق، در مورد روش‌های شروع مطالعه و تحصیل وجود دارد، مباحث روانشناسی، در موفقیت فرد بسیار موثر هستند. این روش‌ها با مدرسه‌ای که می‌روید، معلم‌هایی که دارید، کتاب‌هایی که می‌خوانید و در کل، با شرایط زندگی‌تان متفاوت است. تحصیل در مدارس خاص، داشتن معلم خوب، صرف هزینه، استفاده از کتاب‌های کمک‌درسی و شرکت در کلاس‌های تقویتی مؤثر است، اما تاثیرگذارتر از این امکانات، توجه به مسائلی هستند که در حوزه‌ی روانشناسی قرار می‌گیرند و شامل انگیزه‌ی شما، احساساتتان، مهارت شما در مدیریت زمان و چگونگی وفق‌پذیری شما با شرایط موجود، می‌شوند. بعضی از دانش‌آموزان، با وجود تلاش بسیار، نتیجه‌ی مطلوب خود را کسب نمی‌کنند، اما اغلب دانش‌آموزان مشتاق، علاقه‌مند و پرانرژی، بازدهی بیشتری دارند و بهتر نتیجه می‌گیرند.

در ادامه می‌آموزید که چگونه احساساتتان را مدیریت کنید، به گونه‌ای که عملکردتان بهبود یابد، پیشرفت کنید و نتیجه‌ای متناسب با تلاش‌تان را کسب نمایید.

فرآیند مطالعه و یادگیری، باید به گونه‌ای باشد که از مسیر لذت ببرید و خستگی شما همراه با احساس خشنودی و آرامش باشد. در این صورت، مطالبی را که می‌خوانید، بهتر هضم می‌کنید. پیش‌نیاز، خلق یک موقعیت منظم روزانه برای شروع مطالعه و طی کردن مسیر است. فرد باید ناخودآگاهش را آماده کند، جسم و ذهنش را با هم هماهنگ نماید، احساساتش را مدیریت کند و این بدین معنی است که ذهن و جسمش را هم‌زمان به کار گیرد. در این صورت، دانش‌آموز، همراه با آرامش و خوشحالی یاد می‌گیرد، چیزی که کاملاً متفاوت با شرایط حاکم بر مدرسه است.

چگونه باید احساسات خود را مدیریت کنیم، به گونه‌ای که هنگام یادگیری، احساس بهتری داشته باشیم؟

مطمئناً همه‌ی ما شرایطی را تجربه کرده‌ایم که از لحاظ جسمی و روانی در وضعیت نامناسبی قرار داشته و بسیار خسته بوده‌ایم، اما کاری را که به آن علاقه داشته‌ایم را، مانند دیدن مسابقه‌ی فوتبال، دیدن فیلم، رفتن به میهمانی یا بیرون رفتن با دوستان‌مان، با علاقه و هیجان انجام داده‌ایم، بدون آنکه خیلی به احساس خستگی‌مان توجه کرده باشیم، درحالی که می‌توانستیم به سادگی از انجام آن صرف‌نظر کنیم، بدون آنکه هیچ اتفاق خاصی بیفتد. برای مطالعه هم باید شرایط مناسبی را برای خود ایجاد کنیم، خود را در موقعیتی قرار دهیم و این موضوع را به یک باور قلبی برای خود تبدیل کنیم که برای مطالعه شور و اشتیاق داشته باشیم.

یکی از راهکارها این است که به خود بگویید باید مطالعه کنم، به خود تلقین کنید که اصلاً خسته نیستید و در بهترین موقعیت قرار دارید. اما آیا واقعاً تغییری در شما ایجاد می‌شود؟!

  •  برای شروع لازم است یک برنامه‌ریزی دقیق روزانه داشته باشید و این از زمانی که صبح از خواب بیدار می‌شوید، شروع می‌شود تا هنگام خواب. ابتدا باید ذهن خود را به آماده‌ترین حالت برای یادگیری برسانید (Peak emotional state). برای رسیدن به این موقعیت، می‌توانید یک آهنگ شاد و مهیج را گوش دهید و همراه با آن کمی فعالیت بدنی، مانند قدم زدن یا انجام حرکات کششی داشته باشید، در این صورت احساس پرانرژی بودن می‌کنید و می‌توانید مطالعه را شروع کنید.
  •  برای بهبود موقعیت جسمی و بدنی، تحرک داشته باشید. مثلاً یک پیاده‌روی کوتاه یا استفاده از حرکات کششی. چون این‌گونه فعالیت‌ها باعث می‌شوند خون‌رسانی به قسمت‌های مختلف بدن افزایش پیدا کرده و در نتیجه، خستگی و درد در این قسمت‌ها کاهش یابد.
  • برای هماهنگی جسم و ذهن، از تکنیک تنفس عمیق استفاده کنید. با استفاده از تنفس عمیق، اکسیژن بیشتری وارد بدن می‌شود و هنگامی که نفس عمیق می‌کشید، نمی‌توانید به هیچ مسأله‌ی خاصی فکر کنید. چیزی که در بعضی آیین‌ها، مانند آیین بودایی، برای افزایش تمرکز، و یا بعد از ورزش کردن برای ریکاوری استفاده می‌شود.
  • هیچوقت به طور کامل درس خواندن را ترک نکنید. پرهیز از درس خواندن باعث می‌شود بیشتر احساس خستگی کنید.
  •  توانایی‌های خودتان را زیر سوال نبرید و خود را با دیگران مقایسه نکنید. تنها کسی که باید معیار مقایسه با شما باشد، گذشته خودتان است. یعنی باید نسبت به گذشته‌ی خودتان پیشرفت داشته باشید.
  •  در موقعیت مطالعه قرار بگیرید و خود را مجبور به شروع کنید، حتی اگر برای ۲۰ دقیقه باشد و سپس مجبور به استراحت باشید. شروع را مانند هواپیما در باند فرودگاه درنظر بگیرید، ابتدا آهسته حرکت می‌کند اما در نهایت اوج می‌گیرد.
  • مطالعه می‌تواند رنج‌آور باشد. به اهدافتان فکر کنید و به یاد آورید که برای رسیدن به آن‌ها، باید چه کارهایی را انجام دهید. کوهنوردی هم آسان نیست، اما آنچه مسیر را برای کوهنوردان لذت‌بخش می‌کند، اشتیاق رسیدن به قله است.
  •  نگرانی‌ها را در مورد مطالعه نکردن، کنار بگذارید و فقط شروع کنید. هنگامی که این کار را انجام می‌دهید، نسبت به زمانی که نگران این موضوع نیستید، احساس بسیار بهتر و اضطراب کمتری خواهید داشت.

راهکارهای گفته شده، نهایتاً چند دقیقه از وقت شما را در طول روز خواهند گرفت. ممکن است این راه‌حل‌ها ساده به نظر برسند، اما مطمئن باشید که بسیار تاثیرگذار خواهند بود.


آزاد علی‌محمدی، دانشجوی پزشکی، مشاور تحصیلی مرکز

تعریف کمال‌طلبی

کمال‌طلبی

کمال‌طلبی 800 619 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

 

کمال‌طلبی به معنای درنظر گرفتن شرایط دشوار برای خود در مسیر اهداف و تلاش برای رسیدن به نقطه‌ی بی‌عیب و نقص در هر زمینه‌ای، می‌باشد، که همیشه درنهایت، با نارضایتی شخص از خودش همراه است. این عدم رضایت، ناشی از انتظارات نامعقول فرد از خود و عدم شناخت درست شرایط زندگی و توانایی‌هایش است.

در بعضی مواقع، فرد کمال‌گرا به جای اینکه مسیر زندگی خود را پیدا کند و آن را پیش گیرد، خود را مدام با دیگران قیاس کرده و تلاش می‌کند که مانند آن‌ها باشد و به جایگاه آن‌ها برسد. البته کمال‌طلبی فقط درنظر گرفتن معیارهای سطح بالا نیست، بلکه شامل این موضوع هم می‌شود که فرد، ارزش و عزت نفس خود را به دستاوردهایش گره ‌می‌زند. فرد کمال‌گرا ممکن است برای رسیدن به هدف، زمانی بیشتر از آنچه که لازم است را صرف کند، چرا که می‌خواهد به نتیجه‌ی مطلوب خود برسد، و یا اینکه مدام کارهایش را به تعویق می‌اندازد، چون تصور می‌کند که نمی‌تواند آن‌گونه که باید کامل باشد، آن‌ها را انجام دهد. این افراد حتی هنگام رسیدن به هدف خود، با وجود مسیر سختی که شاید طی کرده باشند، آن را نادیده گرفته و ارزش زیادی برای دستاورد خود قائل نمی‌شوند. آن‌ها چنین تصور می‌کنند که مسیر رسیدن به هدفشان زیاد سخت نبوده و افراد دیگری هم می‌توانستند آن را انجام دهند. در این شرایط، فرد مانند کسی است که به هدفش نرسیده و در هر حالت، خود را شکست‌خورده می‌بیند. افراد کمال‌طلب در مقایسه‌ی خود با دیگران همواره خود را بالاتر می‌بینند و احساس می‌کنند نتیجه‌ی شایسته‌ی آن‌ها بسیار بیشتر از دیگران است و حتی اگر به چنین نتیجه‌ای برسند، باز هم احساس شکست می‌کنند، چون با قیاس خود با دیگران، آن‌ها را موفق‌تر از خود می‌بینند. در واقع آن‌ها از این نکته غافل‌اند که شرایط زندگی و توانایی‌های افراد باهم متفاوت هستند و همواره افرادی با توانایی‌های بالاتر نیز وجود دارند، بنابراین حتی در صورت مقایسه کردن هم، باید افراد مناسبی را برگزینند.

هدف از این بحث، پایین آوردن سطح معیارهای فرد نیست، بلکه کمک به فرد برای شناخت درست و واقعی خواسته‌ها و توانایی‌های خود و ایجاد ارتباط بین آن‌هاست. تا با بررسی هزینه‌ای که باید برای رسیدن به اهدافش بپردازد و نتیجه‌ای که کسب می‌نماید، به بازدهی مطلوب برسد.

کمال‌طلبی با پیشرفت‌طلبی بسیار متفاوت است. افراد کمال‌طلب، همواره بهترین نتیجه‌ی ممکن را می‌خواهند، به خود اجازه‌ی اشتباه نمی‌دهند و مفهوم کمال‌طلبی را با پیشرفت برابر می‌دانند. درحالی که پیشرفت به این معناست که با توجه به شرایط موجود و توانایی‌های خود، نتیجه‌ای که کسب می‌کنیم را ارزشمند دانسته و با گذشت زمان آن را بهبود بخشیم. این افراد، صرف‌نظر از نتیجه، موفقیت خود را هم‌تراز با تلاش افراطی می‌بینند و فکر می‌کنند اگر این‌گونه نباشند، افرادی معمولی هستند. آن‌ها تغییر این‌گونه افکارشان را مانع موفقیت خود می‌دانند، غافل از اینکه در بسیاری از مواقع، کمال‌طلبی، به علت مشکلاتی مانند خستگی ناشی از تلاش مداوم، منزوی شدن و فاصله گرفتن از جامعه، اضطراب و صرف زمان و هزینه‌ی بیشتر از آنچه که لازم است، موجب نتیجه‌ی عکس و مانع موفقیت خواهد شد.

با این تعاریف و نگاهی به گذشته، بررسی کنید که با باورهای کمال‌طلبانه‌ی خود، اکنون کجا هستید؟ آیا زمان و هزینه‌ای که صرف کرده‌اید متناسب با موقعیتی است که اکنون در آن قرار دارید؟ اگر پاسخ شما بله است، در نقطه ای درست ایستاده‌اید و می‌توانید مسیر پیش‌رویتان را به همین شکل ادامه دهید، اما اگر چنین نیست، خود را تحلیل کنید، شرایطتان را با دقت بسنجید و با آگاهی تصمیم بگیرید که این‌بار چه معیاری را باید انتخاب کنید تا کارآمدتر باشید و پیشرفت کنید. به تجربیات شخصی خود فکر کنید. زندگیتان در آینده، با ایجاد تغییر و یا بدون تغییر، چگونه خواهد بود؟ کدام یک باعث می‌شود که آرامش بیشتری داشته باشید و از زندگیتان بیشتر لذت ببرید و کدام یک رنج بیشتری را برای شما به همراه خواهد داشت. توانایی‌های فردی خود را کشف کنید تا درمورد معیارهایتان به شناخت درستی برسید و درنهایت بتوانید مسیر و اهداف متناسب با ویژگی‌های خود را بیابید.

آیا سخت‌کوشی و تلاش بسیار، همواره باعث بهبود عملکرد می‌شود؟

لزوماً هرچه بیشتر تلاش کنیم عملکردمان بهتر نخواهد شد. زیرا پیشرفت، نتیجه‌ی ارتباط عوامل متعددی مانند تلاش، علایق شخصی، توانایی‌های فردی، حمایت اطرافیان، شرایط اجتماعی و سلامت جسمی و روانی است. بنابراین، تلاش‌کردن برای پیشرفت، شرط لازم بوده اما کافی نیست. چراکه ممکن است خستگی ناشی از فشار زیاد باعث نتیجه‌ی عکس شود. مانند ورزشکاری که بیش از آنچه که لازم است تمرین می‌کند؛ درنتیجه آسیب دیده و برای مدت طولانی از ورزش محروم می‌شود. هیچ فرمول خاصی برای اینکه بدانیم برای رسیدن به بهترین عملکرد چفدر باید تلاش کنیم وجود ندارد. فرد باید با مشاهده و پذیرش واقعیت‌های موجود و آزمون و خطاهای متعدد به شناخت درستی از خود برسد و با تلاش معقول نتیجه‌ی مطلوبش را کسب نماید. مطمئناً در کلاس مدرسه و یا دانشگاه افراد زیادی را دیده‌ایم که با تلاش کمتر، نتیجه‌ی بهتری را نسبت به افرادی که بسیار تلاش می‌کنند، کسب کرده‌اند. پس لزوماً تلاش زیاد منجر به موفقیت نخواهد شد. افراد کمال‌طلب به اشتباه فکر می‌کنند که هر چقدر بیشتر روی مسئله‌ای زمان و انرژی بگذارند، بیشتر موفق خواهند ‌شد. این دیدگاه برای همه‌ی افراد، شرایط و فعالیت‌ها صادق نیست. همچنین برخلاف تصور شکل‌گرفته، بررسی‌های مکرر، از اشتباهات جلوگیری نمی‌کنند، بلکه فقط باعث اتلاف وقت و اضطراب بیشتر خواهد ‌شد. تجربه نشان داده است که اگرچه افراد کمال‌طلب، مدت زمان بیشتری را برای خواندن و بررسی یک مطلب صرف کرده و دائماً جملات خوانده شده را مرور می‌کنند، اما نتایج تقریباً مشابهی نسبت به کسانی که دارای معیارهای کمال‌طلبانه‌ی کمتری هستند، می‌گیرند. زیرا اضطراب و وسواس این افراد باعث اختلال در عملکرد آن‌ها می‌شود. اما افرادی که توانسته‌اند رفتارهای کمال‌طلبانه‌ی خود را کنترل کنند، زمان بیشتری را برای انجام فعالیت‌های دیگر و یا حتی بهبود فعالیت موردنظرشان داشته‌اند.

بنابراین چنین می‌توان نتیجه گرفت که توجه به راهکارهای موجود برای کنترل معیارها و رفتارهای کمال‌طلبانه، به‌منظور افزایش سطح رضایت افراد از خود و بهبود سطح عملکرد آن‌ها، اهمیت ویژه‌ای دارد. در مقالات آینده به ارائه‌ی این راه‌حل‌ها خواهم پرداخت. با من همراه باشید.


آزاد علی‌محمدی، دانشجوی پزشکی، مشاور تحصیلی مرکز

 

تأثیر اضطراب در زندگی افراد

اضطراب، هيجانى سمى

اضطراب، هيجانى سمى 1200 966 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

 

شايد اين عنوان در ابتدا ترسناك و اضطراب‌آور باشد، اما توصيفى بهتر براى اين مقوله نيافتم. شايد بپرسيد چرا سمّى؟ سم يا زهر، سواى معناى ساختار بيولوژيكى خود، در ادبيات عام به معناى عاملى كه سلامتى را تهديد مي‌كند، بكار مي‌رود. هرجا سخنى از اضطراب است، در اصل، اولين معنایى كه به ذهن انسان متبادر مي‌گردد، علائمى نظير تپش قلب، بالا رفتن فشار خون، سرد شدن، گر گرفتن دست و پا، تعريق و ساير علائم جسمانى مي‌باشد.

هربار که در اتاق درمان هنگامى كه مراجعى از اضطرابش شكايت مي‌كرد و آن‌را غيرقابل تحمل مي‌خواند، خواستم از مثالى قابل درك استفاده كنم، اينطور برايش گفتم كه آيا تابحال تب را تجربه كرده است؟ چراکه تب به خودى خود يك بيمارى نيست، بلكه نشانه‌اى از يك بيمارى در بدن انسان است. مي‌توان اين‌گونه گفت كه تب، هشدار بدن به تهديدى در مورد سلامتى و اضطراب نيز هشدار در مورد صحت احوالات روانى ما است. اما نكته مهم اينجاست كه ما براى زيستن و حركت رو به جلو و ارتقاء در زندگى خود و همينطور حفظ بقا در دنيا، نياز به ميزان متعادلى از اضطراب در زندگى داريم كه همچون سكوى پرتاب و نيروى محركه عمل مي‌كند و اگر از زندگى حذف شود، ما نسبت به امورات زندگى مانند شغل، مسئوليت‌ها، رشد و سلامتى‌مان دچار بى‌تفاوتى و اهمال‌كارى شده و انگيزه، جهت حركت و سازندگى را، از دست خواهيم داد. اما از طرفى وجود اضطراب به مدت‌زمان طولانى، بدن ما را به سمت فرسودگى پيش مي‌برد و توان حل مسأله در ما كاهش می‌یابد. وجود اضطراب به‌صورت پايدار و طولانى‌مدت در بدن ما، با ايجاد علائم هشدار و گوش به زنگى باعث افت عملكرد و كاهش توانايى ما مي‌گردد. زيرا علائم جسمانى خاصى كه در بالا به آن اشاره شد، به‌صورت پيوسته باقى خواهد ماند و در بلندمدت از توان فيزيكى ما خواهد كاست. اضطراب وقتى در متن زندگى ما قرار مي‌گيرد، شايد متوجه حضورش نباشيم و علائم فيزيكى و روانى‌اش برای ما عادى شود، اما اثرات فرسايشى روانى خود را به جاى مي‌گذارد و همين امر، لزوم آگاه شدن نسبت به علل زمينه‌ساز، بروزدهنده، تداوم‌بخش و نيز تلاش براى درمان موفق آن را مي‌رساند.

اضطراب در رابطه

روابط ما بنا به علل مختلفى مي‌تواند ايجاد اصطراب نمايد، كه اكثر اوقات به ذهنيت‌هاى گذشته‌ی ما و سوابق مراودات پيشين ما در زندگى مرتبط مي‌باشد. هر زمان كه بنا به هر علتى، اضطراب ما در معاشرت با ديگران بالا مى‌آيد، واكنشى ناپخته و تكانشى از ما سر خواهد زد. زيرا ميزان تفكر سازنده و منطقى در مغز كاهش چشمگيرى مى‌يابد، بنابراين، پاسخ‌هاى حين اضطراب از جانب ما، هرگز عواقب مطلوبى در رابطه ندارند، چون فاقد فرآيند تفكر پيشرفته و عملكرد عالى است، درنتيجه اكثرا آسيب‌زا بوده و موجب پشيمانى و حسرت مي‌گردد. لذا يكى از تمريناتى كه در اين مورد پيشنهاد مي‌شود، قدرى تأمل و مكث بعد از وارد شدن محرك اضطراب‌زا و سپس پاسخ دادن است.

برای مثال، خانم سارا با همسرش تماس مي‌گيرد و همسرش پاسخگو نيست.
واقعيت موجود: همسر سارا در جلسه است و به دلیل اهميت جلسه، تلفن همراه خود را خاموش كرده است.
و حالا احتمالاتى كه در ذهن سارا مي‌گذرد:
١- حتما داره بهم خيانت مي‌كنه!
٢- مي‌خواد من سر از كارهاش در نيارم!
٣- خودشو از دسترس من خارج كرده چون نسبت به من بی‌تفاوته!
٤- خودشو مسئول پاسخ دادن به من نميدونه!
٥- حتما مشغول كاريه كه نميخواد من بدونم چون اگر پاسخ بده قطعا سر درميارم پس ترجيح ميده جواب نده!
٦- حتما جايى هست كه اگر پاسخ بده افشاء ميشه و آبروش ميره!

حالا تصور كنيد كه به دنبال اين افكار منفى و نامربوط، چه احساسى به سارا دست مي‌دهد؟ اضطراب، ترس، خشم، ناامنى عاطفى و روانى، ابهام و حسادت. تمامى اين هيجانات ناخوشايند توأم با اضطراب خواهد بود، پس در پى ايجاد هر كدام، قطعاً رفتار (ACT) ناكارآمد و نسنجيده‌اى از وى سر خواهد زد. در اينجا و اين لحظه، گذراندن لحظاتى، جهت حفظ آرامش و انسجام افكار و نيز واقعيت‌سنجى افكار خودآيند منفى، موجب خواهد شد پاسخ فرد قدرى منطقى‌تر و معقول‌تر گردد. علت آن هم پايين آمدن سطح هورمون‌هاى توليد اضطراب و قرار گرفتن در وضعيت جسمى و مغزى نرمال و خارج از واكنش جنگ و گريز است.

در مقالات آتى به نحوه‌ی مواجهه‌ی مؤثر با اضطراب خواهم پرداخت.
با من همراه باشيد..


مریم رمضان

روانشناس بالینی، مدیر مرکز روانشناسی و مشاوره‌ی دیگرگون

 

مرکز مشاوره و روانشناسی دیگرگون

دیگرگون، با کارشناسان زبده و مجرب در زمینه‌های روان‌درمانی، تغذیه، مشاوره و آموزش، عالی‌ترین خدمات روان‌شناسی و مشاوره در ایران را ارائه می‌دهد. تیم کارشناسان دیگرگون هم‌پیمان شده‌اند که جز با روش‌های مستدل و متناسب با ارزش‌های بومی، به سراغ ساحت پیچیده و پرپیچ و خم روان نرود. مطابق همین اصل و ارزش اولیه، با به کارگیری روان‌شناسی مبتنی بر علم و داده و همچنین استفاده از بروزترین روش‌های مشاوره و درمان دنیا، مسیر آرامشی پایدار را به مراجعان خود نشان می‌دهیم.

دیگرگون در شبکه‌های اجتماعی
تلفن دیگرگون

۰۲۱۸۸۱۹۳۱۹۵
09107901044

آدرس دیگرگون

ضلع شمالی میدان ونک، کوچه صانعی، پلاک 33، ساختمان صدف، آسانسور واحدهای شرقی، طبقه دوم، واحد 23

خدمات دیگرگون

مشاوره ازدواج و طلاق | مشاوره زناشویی | مشاوره کودک و نوجوان | مشاوره تغذیه | مشاوره فردی | مشاوره تحصیلی و شغلی | مشاوره اعتیاد | مشاوره سازمانی | روان درمانی | گفتار درمانی | رژیم درمانی | روانکاوی | روان درمانی کودک | سکس تراپی | خانواده درمانی | برگزاری کارگاه های آموزشی | برگزاری دوره های آموزشی | انجام پروژه های پژوهشی | انجام تحقیقات علمی

© تمامی حقوق برای مرکز مشاوره و روانشناسی دیگرگون (تاسیس 1398) محفوظ است.