روان درمانی

تغییر عنوان چیروک به دیگرگون

تغییر عنوان چیروک به دیگرگون

تغییر عنوان چیروک به دیگرگون 320 320 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

تیم چیروک سال ۱۳۹۸ با همکاری کارشناسان زبده و مجرب در زمینه‌های روان‌درمانی، روانپزشکی، مشاوره و آموزش، تشکیل شد و از آن زمان تا کنون عالی‌ترین خدمات روان‌شناسی و مشاوره در ایران را ارائه داده‌ است. تیم چیروک از امروز کار خود را با عنوان و برندی جدید به نام “دیگرگون” ادامه خواهد داد.

ما همچنان متعهدیم که جز با روش‌های مستدل علمی و متناسب با ارزش‌های بومی، به سراغ ساحت پیچیده و پرپیچ و خم روان نرویم. این اصل و ارزش اصلی تیم ماست که با به کارگیری روان‌شناسی مبتنی بر علم و داده و همچنین استفاده از به روزترین روش‌های مشاوره و روان درمانی دنیا، مسیر آرامشی پایدار را به مراجعان خود نشان دهیم.

برای تغییر عنوان مرکز مشاوره و روانشناسی چیروک به «دیگرگون» دلایلی داشتیم:

  1. واژۀ دیگرگون معنای مثبت تحول را القا می‌کند و مستلزم تغییر برای بهتر شدن، رشد شخصی و بهبود است که به خوبی با اهداف خدمات روانشناختی همسو است.
  2. واژۀ‌ دیگرگون با سهولت بیشتری در ذهن افراد می‌ماند، به راحتی قابل یادآوری است و می‌تواند اثری ماندگار ایجاد کند. مراجعین بیشتر احتمال دارد برندی را به یاد بیاورند که پیام قدرتمندی در مورد تغییر منتقل می‌کند.
  3. دیگرگون یک اصطلاح چندکاربرده است که می‌تواند در جنبه‌های مختلف خدمات روانشناختی مانند رشد فردی، خودسازی، تغییر رفتار، بهزیستی هیجانی و رفاه کلی به کار رود.
  4. دیگرگون به مراجعین یادآوری می‌کند که با استفاده از خدمات کلینیک، ظرفیت تغییر زندگی خود و غلبه بر موانع را دارند.

و در نهایت، دلیل ما از انتخاب “دیگرگون” این است که تصمیم گرفته‌ایم در ادامۀ مسیر خود دیگرگون دیدن، شنیدن و فهمیدن را نیز در کنار هدف اصلی خود دنبال کنیم و با به کارگیری راهکارهای علمی و آزموده شده، زندگی مراجعین خود را دیگرگون کنیم.

تأثیر تغذیه بر اختلالات اعصاب

رابطه‌ی میان تغذیه و اختلالات اعصاب

رابطه‌ی میان تغذیه و اختلالات اعصاب 972 523 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

 

رابطه‌ی میان سلامت اعصاب و بهبود اختلالات روانی و روحی در عین حال که بسیار ساده هست، طبق روال فرآیندهای متابولیکی از پیچیدگی‌های خاص خود در زمینه‌ی بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی برخوردار هست. برای عوام هم آشکار است که میان بدغذایی و آشفتگی روحی رابطه وجود دارد، اما به استناد علمی درآوردن این رابطه و تبدیل آن به یک روش درمانی مبتنی بر تغذیه، نیازمند تسلط به علم درمان تغذیه‌‌ای و شناخت نوع اختلال هست. در این میان رابطه‌ی مستقیم میان درمانگران، بایسته و ضروری است. روانشناس به همراه روانپزشک و متخصص رژیم‌درمانی در قالب یک تیم همکار، بهترین نتیجه را برای حل گرفتاری این پریشانی‌های روان و اعصاب، حاصل می‌کنند.

سالهاست که پزشکان به تأثیر متقابل داروها و کمبودها و اختلالات غذایی پی برده‌اند و کم‌وبیش این تقابل‌ها را در فهرست درمان، جای داده‌اند. نمونه رایج آن ویتامین‌های گروه B هست که کم‌وبیش، کنار داروهای آرامبخش اعصاب توصیه می‌شوند. و ما با مشکلات خوددرمانی و خودتجویزی افراد در کاربرد نابجای این مکمل‌ها روبه‌رو هستیم، که موجب عوارض دیگری می‌شوند. بسیاری از پریشانی‌ها و افسردگی‌ها، زودخشمی، وسواس، تندخویی‌ها و ناتوانی در تصمیم‌گیری و… به‌غیر از عوامل شناخته‌شده‌ی آموزشی، تربیتی، ریشه در نقایص تغذیه‌ای دارند. این بدان معناست که درمان روانشناسی، روانپزشکی و تغذیه‌ای بایستی هم‌زمان انجام شوند. ریشه‌های مبتنی بر تغذیه‌ی این بیماری‌ها، برای بسیاری از افراد ممکن است غیرمنطقی و نادرست به نظر آید و حتی جدی گرفته نشود. برای روشن شدن این نکته، یک مثال ساده را بازگو می‌کنم. در یک جمع ساکن خوابگاه دانشجویی، هلیکوباکتر‌ پبلوری، بسیار شایع می‌باشد. میان این دانشجویان، خستگی بی‌دلیل، بدخوابی، خشم، گریه، نبود تمرکز، سردرد، دل‌درد، گرسنگی دائم، ریفلاکس، یا همان برگشت غذا به حلق، سوزش سر دل، گزگز انگشتان و… به‌عنوان علائم آن وجود دارد، البته ممکن است در هر فردی بخشی از این علائم دیده شود. آنچه که مهم هست این است که این اختلالات می‌توانند شرایط روحی خاصی را در فرد ایجاد کنند، که در درازمدت تبدیل به خصلت و یا عادت شوند. نکته‌ی منفی دیگر آن است که گاهی یک بیماری میکروبی گوارشی با سایر بیماری‌ها ترکیب شده و کار را پیچیده‌تر می‌کند. مانند نقص در ساخت یک آمینواسید که در ساخت یا فعالیت بسیاری از آنزیم‌ها دخالت دارند. گاهی این میانجی‌ها می‌توانند تاثیرات مهمی در ساخت ساختار عصبی داشته باشند، که همراه شدن رژیم‌درمانی درست با داروها می‌توانند سرعت بهبود را افزایش دهند و تأثیر داروها را قطعی کنند. قدرت اثر درمان تغذیه‌ای بر تنظیم فعالیت اعصاب، بسیار شگفت‌انگیز است. هرچند اثر درمان بر وضعیت گوارشی می‌تواند بسیار زودهنگام، برای مثال دو هفته یا حداکثر دو ماه، باشد. اما تغییرات بر ساختار سیستم اعصاب، بیشتر زمان‌بر خواهد بود، و این نتیجه‌ی منطقی مولکول به مولکول و‌ سلول به سلول ساخته شدن اعصاب هست. و این روند، گاهی تا شش ماه، دست‌کم، زمان‌بر خواهد بود. دقیقاً مانند همان فرصتی است که دارودرمانی در یک بیماری هورمونی نیاز دارد. هرچه دانش درمان، پیشرفت بیشتری می‌کند، تخصصی شدن درمان نیز بیشتر ضرورت خود را نشان می‌دهد. امید است که آگاهی عمومی نسبت به شناخت اثر تغذیه بیشتر شود.


گیسو شریفی، کارشناس تغذیه

تأثیر اضطراب در زندگی افراد

اضطراب، هيجانى سمى

اضطراب، هيجانى سمى 1200 966 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

 

شايد اين عنوان در ابتدا ترسناك و اضطراب‌آور باشد، اما توصيفى بهتر براى اين مقوله نيافتم. شايد بپرسيد چرا سمّى؟ سم يا زهر، سواى معناى ساختار بيولوژيكى خود، در ادبيات عام به معناى عاملى كه سلامتى را تهديد مي‌كند، بكار مي‌رود. هرجا سخنى از اضطراب است، در اصل، اولين معنایى كه به ذهن انسان متبادر مي‌گردد، علائمى نظير تپش قلب، بالا رفتن فشار خون، سرد شدن، گر گرفتن دست و پا، تعريق و ساير علائم جسمانى مي‌باشد.

هربار که در اتاق درمان هنگامى كه مراجعى از اضطرابش شكايت مي‌كرد و آن‌را غيرقابل تحمل مي‌خواند، خواستم از مثالى قابل درك استفاده كنم، اينطور برايش گفتم كه آيا تابحال تب را تجربه كرده است؟ چراکه تب به خودى خود يك بيمارى نيست، بلكه نشانه‌اى از يك بيمارى در بدن انسان است. مي‌توان اين‌گونه گفت كه تب، هشدار بدن به تهديدى در مورد سلامتى و اضطراب نيز هشدار در مورد صحت احوالات روانى ما است. اما نكته مهم اينجاست كه ما براى زيستن و حركت رو به جلو و ارتقاء در زندگى خود و همينطور حفظ بقا در دنيا، نياز به ميزان متعادلى از اضطراب در زندگى داريم كه همچون سكوى پرتاب و نيروى محركه عمل مي‌كند و اگر از زندگى حذف شود، ما نسبت به امورات زندگى مانند شغل، مسئوليت‌ها، رشد و سلامتى‌مان دچار بى‌تفاوتى و اهمال‌كارى شده و انگيزه، جهت حركت و سازندگى را، از دست خواهيم داد. اما از طرفى وجود اضطراب به مدت‌زمان طولانى، بدن ما را به سمت فرسودگى پيش مي‌برد و توان حل مسأله در ما كاهش می‌یابد. وجود اضطراب به‌صورت پايدار و طولانى‌مدت در بدن ما، با ايجاد علائم هشدار و گوش به زنگى باعث افت عملكرد و كاهش توانايى ما مي‌گردد. زيرا علائم جسمانى خاصى كه در بالا به آن اشاره شد، به‌صورت پيوسته باقى خواهد ماند و در بلندمدت از توان فيزيكى ما خواهد كاست. اضطراب وقتى در متن زندگى ما قرار مي‌گيرد، شايد متوجه حضورش نباشيم و علائم فيزيكى و روانى‌اش برای ما عادى شود، اما اثرات فرسايشى روانى خود را به جاى مي‌گذارد و همين امر، لزوم آگاه شدن نسبت به علل زمينه‌ساز، بروزدهنده، تداوم‌بخش و نيز تلاش براى درمان موفق آن را مي‌رساند.

اضطراب در رابطه

روابط ما بنا به علل مختلفى مي‌تواند ايجاد اصطراب نمايد، كه اكثر اوقات به ذهنيت‌هاى گذشته‌ی ما و سوابق مراودات پيشين ما در زندگى مرتبط مي‌باشد. هر زمان كه بنا به هر علتى، اضطراب ما در معاشرت با ديگران بالا مى‌آيد، واكنشى ناپخته و تكانشى از ما سر خواهد زد. زيرا ميزان تفكر سازنده و منطقى در مغز كاهش چشمگيرى مى‌يابد، بنابراين، پاسخ‌هاى حين اضطراب از جانب ما، هرگز عواقب مطلوبى در رابطه ندارند، چون فاقد فرآيند تفكر پيشرفته و عملكرد عالى است، درنتيجه اكثرا آسيب‌زا بوده و موجب پشيمانى و حسرت مي‌گردد. لذا يكى از تمريناتى كه در اين مورد پيشنهاد مي‌شود، قدرى تأمل و مكث بعد از وارد شدن محرك اضطراب‌زا و سپس پاسخ دادن است.

برای مثال، خانم سارا با همسرش تماس مي‌گيرد و همسرش پاسخگو نيست.
واقعيت موجود: همسر سارا در جلسه است و به دلیل اهميت جلسه، تلفن همراه خود را خاموش كرده است.
و حالا احتمالاتى كه در ذهن سارا مي‌گذرد:
١- حتما داره بهم خيانت مي‌كنه!
٢- مي‌خواد من سر از كارهاش در نيارم!
٣- خودشو از دسترس من خارج كرده چون نسبت به من بی‌تفاوته!
٤- خودشو مسئول پاسخ دادن به من نميدونه!
٥- حتما مشغول كاريه كه نميخواد من بدونم چون اگر پاسخ بده قطعا سر درميارم پس ترجيح ميده جواب نده!
٦- حتما جايى هست كه اگر پاسخ بده افشاء ميشه و آبروش ميره!

حالا تصور كنيد كه به دنبال اين افكار منفى و نامربوط، چه احساسى به سارا دست مي‌دهد؟ اضطراب، ترس، خشم، ناامنى عاطفى و روانى، ابهام و حسادت. تمامى اين هيجانات ناخوشايند توأم با اضطراب خواهد بود، پس در پى ايجاد هر كدام، قطعاً رفتار (ACT) ناكارآمد و نسنجيده‌اى از وى سر خواهد زد. در اينجا و اين لحظه، گذراندن لحظاتى، جهت حفظ آرامش و انسجام افكار و نيز واقعيت‌سنجى افكار خودآيند منفى، موجب خواهد شد پاسخ فرد قدرى منطقى‌تر و معقول‌تر گردد. علت آن هم پايين آمدن سطح هورمون‌هاى توليد اضطراب و قرار گرفتن در وضعيت جسمى و مغزى نرمال و خارج از واكنش جنگ و گريز است.

در مقالات آتى به نحوه‌ی مواجهه‌ی مؤثر با اضطراب خواهم پرداخت.
با من همراه باشيد..


مریم رمضان

روانشناس بالینی، مدیر مرکز روانشناسی و مشاوره‌ی دیگرگون

 

از کجا بفهمیم که روان‌درمان‌گر مناسب ماست؟

از کجا بفهمیم که یک روان‌درمان‌گر مناسب ماست؟

از کجا بفهمیم که یک روان‌درمان‌گر مناسب ماست؟ 1024 683 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

اگر شیوۀ درمانی تراپیست را نپسندیدیم می‌توانیم تغییرش دهیم؟

در کل، باید متوجه باشیم که روان‌درمانی جلسۀ ناراحت‌کننده‌ای است و معمولاً ما را معذب می‌کند، مخصوصاً اگر در خانواده یا فرهنگی رشد کرده باشید که در آن برچسب‌های زیادی روی سلامت و درمان روان وجود داشته باشد. پیشنهاد ما این است که به روان‌درمانگر خود سه تا شش جلسه فرصت دهید. و اگر بعد از این جلسات، احساس کردید که پیش نمی‌روید، معذبید، دارید قضاوت می‌شود یا حس می‌کنید که روان‌درمانگر در مورد مشکل شما دانش و تخصص کافی ندارد، روان‌درمانگر خود را عوض کنید.

موضوع مهم دیگری که باید حواستان به آن باشد این است که ببینید آیا روان‌درمانگر بهترین را برایتان می‌خواهد یا نه. شما را در همان موقعیت واقعی که هستید می‌بیند؟ یا دارد اهداف خودش و چیزی که دوست دارد اتفاق بیفتد را به شما تحمیل می‌کند. آیا همۀ مسئولیت‌ها را به عهدۀ شما می‌گذارد یا همۀ تلاشش را می‌کند که آسیبی به خودتان نرسانید؟ موضوع دیگری که باید حواس‌تان باشد: آیا احساسات شما را به رسمیت می‌شناسد؟ کاملاً به حرف‌هایتان گوش می‌دهد؟ به درستی با شما ارتباط برقرار می‌کند؟ و آیا با حفظ احترام شما را به چالش می‌کشد؟

یکی از مهم‌ترین مسائل در شناخت درمان‌گر این است که روان‌درمان‌گر از شما حمایت کند، با شما همدلی داشته باشد و به مشکلات‌تان رسیدگی کند در حالی که درمان‌تان نمی‌کند و قصد اصلاح‌تان را ندارد؛ چون این بر عهدۀ شماست. درمان‌گر وظیفه دارد که ابزارهایی را در اختیارتان قرار دهد تا خودتان این کار را انجام دهید.

پس روان‌درمانی قرار نیست خودکار همه چیز را درست کند و این بخش سخت ماجراست. اینکه فکر کنیم درمان جواب نمی‌دهد و ما خوب نمی‌شویم. میل به درمان و کمک به خودتان باید از درون شما بیاید. چیزهای دیگری که برای تشخیص یک روان‌درمانی مناسب به آن نیاز دارید: درمان‌گر خوب در درمان عجله نمی‌کند و باعث نمی‌شود حس کنید باید سریع‌تر از اتاق بیرون بروید؛ توقعات واقع‌بینانه‌ای از درمان دارد؛ به هویت شما احترام می‌گذارد؛ با او احساس راحتی می‌کنید با اینکه می‌دانید تشویش و اضطراب زیادی در این موقعیت آسیب‌پذیرتان وجود دارد ولی به مرور، راحتی و اعتماد بینتان شکل می‌گیرد.

همچنین در روند روان‌درمانی به درمان‌گری نیاز داریم که مرز‌های مناسب و انعطاف‌پذیری با ما داشته باشد. این مرزها با اینکه واقعی و مشخص هستند اما قرار نیست خیلی خشک و غیرقابل تغییر باشند. موضوع مهم دیگر این است که درمان‌گر با وجود دانش و مهارت زیاد نباید طوری با شما رفتار کند که حس کنید از شما برتر است.

حتماً به این موارد توجه داشته باشید اما به احساسات خود نیز اعتماد کنید و اگر از جلسۀ روان درمانی حس ناخوشایندی داشتید، آن را ترک کنید.


این مطلب از سایت CU Anschutz Medical Campus انتخاب و ترجمه شده است.

مترجم: پرستو مسگریان

چطور بفهمیم که به یک روان‌درمانگر نیاز داریم؟

چطور بفهمیم که به یک روان‌درمانگر نیاز داریم؟

چطور بفهمیم که به یک روان‌درمانگر نیاز داریم؟ 1024 683 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

جواب این سوال برای هر کسی متفاوت است. صادقانه بخواهیم بگوییم همۀ آدم‌ها در دوره‌های متفاوتی از زندگی‌شان به روان‌درمانگر (تراپیست) نیاز دارد. همۀ ما در برهه‌های مختلفی از زندگی‌مان نیاز داریم که حامیت شویم، احساسات‌مان به رسمیت شناخته شود و کسی به کمک‌مان بیاید؛ این کاری است که یک روان‌درمانگر انجام می‌دهد. معمولاً آدم‌ها وقتی به دنبال روان‌درمانگر می‌گردند که تشخیص مشکلی روانی برایشان داده است اما نیاز نیست حتماً به این مرحله برسیم تا برای دریافت درمان و کمک روان‌درمانگر اقدام کنیم.
اگر فکر می‌کنیم استرس داریم، ابهام و عدم قطعیت مسائل زندگی برایمان غیر قابل تحمل است، یا در روابط خود با مسائلی مواجه شده‌ایم می‌توانیم از روان‌درمانگر کمک بگیریم. بنابراین موضوع مشخصی وجود ندارد اما بسیاری عقیده دارند که باید حتماً مسئله و مشکل خیلی حادی وجود داشته باشد. اما، راستش را بخواهید ما باید با این طرز فکر مقابله کنیم.

اولین قدم‌ها برای یافتن روان‌درمانگر (تراپیست) مناسب چیست؟

اول این سوال‌ها را از خودتان بپرسید:

  • هدف برای دریافت روان‌درمانی چیست؟
  • در طول درمان می‌خواهم روی چه چیزی تمرکز کنم؟
  • به چه شیوه‌ای ازدرمان بیشتر علاقه دارم؟
  • آیا می‌خواهم گفتگو کنم یا فقط نیاز دارم که حرف‌هایم شنیده و تأیید شود؟
  • آیا به کسی نیاز دارم که بیشتر بهم دستورالعمل بدهد؟
  • آیا می‌خواهم از تراپیستم روش‌های حل مسئله یاد بگیرم؟
  • آیا می‌خواهم به ترومایی رسیدگی کنم؟
  • آیا به درمان فردی و حضوری نیاز دارم یا درمان غیرحضوری؟ یا ترکیبی از هر دو؟
  • آیا این درمان‌گر در مورد موضوعی که مسئلۀ من است تخصص دارد؟
  • آیا از درمانگرم انتظار دارم پاسخ یا راه‌حل مشخصی پیش رویم بگذارد؟
  • چه مسائلی ممکن است پیش بیاید که دوست داشته باشم در موردشان با روان‌درمانگر صحبت کنم؟ و از صحبت در مورد چه مسائلی اجتناب خواهم کرد؟ آیا می‌دانم چطور مرزهای مشخصی تعریف کنم؟
  • به چه میزان از دسترسی‌پذیری درمان‌گرم نیاز دارم؟ با توجه به اینکه درمان‌گرها هم زندگی شخصی خود را دارند.
  • آیا به مربی یا تسهیل‌گری نیاز دارم که به شکل منظم با او در ارتباط باشم و در مواقع سخت ازراهنمایی‌اش استفاده کنم؟ یا اینکه به روان‌درمانگری نیاز دارم که ظرف یکی دو روز به پیامم پاسخ دهد؟
  • انواع روان‌درمانی کدام است و چه تفاوتی دارند؟

درمان ACT یا درمان بر مبنای پذیرش و تعهد از درمان رفتاری-شناختی به وجود آمده است. در این شیوۀ درمان، تمرکز بر پذیرش بی چون و چرای افکارمان است-چون آنها فقط افکار ما هستند- و عمل کردن بر اساس ارزش‌ها و چیزهایی که در زندگی برایمان اهمیت دارد. بنابراین، در روش اکت، به جای دور کردن تشویش‌ها و پریشانی‌ها روی شناخت آنها تأکید می‌شود و تا زندگی علی‌رغم آنها را با کمک گرفتن از ارزش‌های شخصی‌تان انتخاب کنید.

روش درمان (ERP) یا اجتناب از پاسخ فوری معمولاً در درمان اختلالات اضطرابی یا وسواس اجباری-فکری استفاده می‌شود. در این نوع از درمان تمرکز بر افزایش تاب‌آوری پریشانی و افزایش تحمل عدم قطعیت است و روی مسائلی تأکید می‌شود که ما از انجام‌شان اجتناب می‌کنید.

درمان DBT یا رفتاردرمانی دیالکتیکی. همۀ افراد باید تا حدی با این شیوه از درمان آشنا باشند چون مهارت‌های بسیار اساسی زندگی را به روشی ساختاریافته و قاعده‌مند آموزش می‌دهد. این روش چهار ماژول مختلف دارد: ذهن آگاهی، تنظیم هیجانات، تحمل پریشانی و اثرگذاری بین فردی. این روش به شما کمک می‎کند بتوانید ناراحتی‌ها و مشکلات را تحمل کنید، هیجانات خود را تنظیم کنید و کیفیت روابط شخصی خود را ارتقا دهید.

درمان EMDR یا حساسیت‌زدایی و پردازش مجدد حرکات چشم و درمان IFS یا سیستم‌های داخلی خانواده هر دو شیوه‌هایی برای درمان و مواجهه با تروماها هستند. سیستم‌های داخلی خانواده واقعاً جالب و قدرتمندند. این شیوۀ درمانی است بر این باور است که ما ازبخش‌ها و زیرساخت‌های متفاوتی تشکیل شده‌ایم و روی بخش‌های کار می‌کند که سیستم درونی ما را ساخته‌اند.
hr />

این مطلب از سایت CU Anschutz Medical Campus انتخاب و ترجمه شده است.

مترجم: پرستو مسگریان

مرکز مشاوره و روانشناسی دیگرگون

دیگرگون، با کارشناسان زبده و مجرب در زمینه‌های روان‌درمانی، تغذیه، مشاوره و آموزش، عالی‌ترین خدمات روان‌شناسی و مشاوره در ایران را ارائه می‌دهد. تیم کارشناسان دیگرگون هم‌پیمان شده‌اند که جز با روش‌های مستدل و متناسب با ارزش‌های بومی، به سراغ ساحت پیچیده و پرپیچ و خم روان نرود. مطابق همین اصل و ارزش اولیه، با به کارگیری روان‌شناسی مبتنی بر علم و داده و همچنین استفاده از بروزترین روش‌های مشاوره و درمان دنیا، مسیر آرامشی پایدار را به مراجعان خود نشان می‌دهیم.

دیگرگون در شبکه‌های اجتماعی
تلفن دیگرگون

۰۲۱۸۸۱۹۳۱۹۵
09107901044

آدرس دیگرگون

ضلع شمالی میدان ونک، کوچه صانعی، پلاک 33، ساختمان صدف، آسانسور واحدهای شرقی، طبقه دوم، واحد 23

خدمات دیگرگون

مشاوره ازدواج و طلاق | مشاوره زناشویی | مشاوره کودک و نوجوان | مشاوره تغذیه | مشاوره فردی | مشاوره تحصیلی و شغلی | مشاوره اعتیاد | مشاوره سازمانی | روان درمانی | گفتار درمانی | رژیم درمانی | روانکاوی | روان درمانی کودک | سکس تراپی | خانواده درمانی | برگزاری کارگاه های آموزشی | برگزاری دوره های آموزشی | انجام پروژه های پژوهشی | انجام تحقیقات علمی

© تمامی حقوق برای مرکز مشاوره و روانشناسی دیگرگون (تاسیس 1398) محفوظ است.