مشاوره فردی

مفهوم هوش هیجانی: آیا می‌توان هوش هیجانی را افزایش داد؟

نگاهی به مفهوم هوش هیجانی: آیا می‌توان EI را افزایش داد؟

نگاهی به مفهوم هوش هیجانی: آیا می‌توان EI را افزایش داد؟ 2560 1707 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

سی و چهار سال پیش، وقتی دنیا هنوز در حال بحث بود که آیا احساسات مخرب هستند یا مفید، دو روان‌شناس پژوهشگر مفهوم هوش هیجانی را مطرح کردند. استدلال پیتر سالووی و جان مایر این بود که ما آدم‌ها با مجموعه‌ای از مهارت‌ها می‌توانیم احساسات خود و دیگران را بفهمیم و در کنترل خود دربیاوریم. آن‌ها باور داشتند که انسان‌ها می‌توانند احساسات‌شان را برای انگیزه‌بخشی به خود و موفقیت در زندگی به کار بگیرند.

در آن زمان این ایده که انسان‌ها می‌توانند از احساسات خود بهره‌مند شوند، آن‌چنان غیرمتعارف بود که مقاله‌شان تنها توانست در یک مجلۀ کم‌خواننده منتشر شود. پنج سال بعد، روان‌شناس و نویسنده، دانیل گلمن، بدون محدودیت‌های فرآیندهای بررسی علمی، کتاب «هوش هیجانی: چرا می‌تواند مهم‌تر از IQ باشد» را نوشت و مفهوم هوش هیجانی را به شکل گسترده‌ای بر سر زبان‌ها انداخت.

مفهوم هوش هیجانی چگونه دنیای ما را متحول کرد؟

امروز، دهه‌ها بعد از معرفی هوش هیجانی، برای عموم مردم اهمیت احساسات بدیهی به نظر می‌رسد. این درک عمومی ایجاد شده که احساسات می‌توانند اهداف انسان را پیش ببرند و جایگاه مهمی در تصمیم‌گیری‌های ما دارند. پس از آن، زبان احساسات به اندازه‌ای پذیرفته شد که عباراتی مثل «گسلایت کردن» تا «ریز» (کوتاه شدۀ کاریزما) اخیراً به عنوان کلمات سال انتخاب شده‌اند. والدین می‌خواهند فرزندانشان هوش هیجانی بالایی داشته باشند. همچنین، حوزۀ جدید یادگیری اجتماعی و هیجانی به معلمان کمک می‌کند تا آن را به کلاس‌های درس بیاورند.

بزرگسالان اهمیت هوش هیجانی در روابط را درک کرده‌اند و دوست دارند شریک زندگی آینده‌شان حتما از هوش هیجانی بالایی بهره‌مند باشد. مدیران اجرایی هم آن را برای محیط کاری قرن بیست‌ویکم ضروری می‌دانند؛ چرا که برای تصمیم‌گیری صحیح، الهام‌بخشی به دیگران، عملکرد تیمی و بهره‌وری عمومی ضروری است. کارشناسان استخدام در ادارات و شرکت‌ها هم حتی در مصاحبه‌ها سوالاتی برای ارزیابی این مهارت مطرح می‌کنند.

 هوش هیجانی چرا مهم است؟

ما از نظریه و تحقیقات مقدماتی می‌دانیم که مهارت‌های هوش هیجانی واقعاً مهم هستند. افرادی که این مهارت‌ها را دارند، سالم‌تر، خوشحال‌تر، مؤثرتر و کارآمدتر هستند. هوش هیجانی پیش‌بینی‌کنندۀ مسائل مهم برای کودکان و بزرگسالان است. اگر ارزش هوش هیجانی تا قبل از سال ۲۰۲۰ مشخص نبود، شروع پاندمی کرونا که تعاملات اجتماعی را تا حد زیادی مختل کرد، این موضوع را آشکار ساخت. در زمان پاندمی تقریباً همه در جستجوی ارتباط انسانی و بهبود وضعیت اجتماعی و هیجانی خود بودند.

با این حال، علی‌رغم اینکه دنیای امروز متوجه ارزش درک خود، حفظ دوستی‌ها و مدیریت ناامیدی‌های روزمره شده است، باز هم نمی‌توان انکار کرد که سلامت روان طی دهه‌های اخیر، به‌ویژه در میان جوانان، کاهش یافته است. پس اگر هوش هیجانی به سلامت روان کمک می‌کند و ابزارهایی برای مقابله با ناامیدی‌ها و عدم قطعیت‌ها ارائه می‌دهد، چرا این اتفاق رخ داده است؟

چطور هوش هیجانی خود را بالا ببریم؟

به نظر ما، مشکل اصلی در نحوۀ اجراست. مردم ادعا می‌کنند که خواهان افزایش هوش هیجانی هستند، اما لزوماً تلاشی برای یادگیری مهارت‌های مرتبط با آن نمی‌کنند. نمی‌توانیم در یک کارگاه یک ساعته یا صحبت کردن اجباری از احساسات در گروه‌ها به هوش هیجانی دست پیدا کنی. مفهوم هوش هیجانی شامل مجموعه‌ای از مهارت‌ها است که همراه با رشد افراد تقویت می‌شوند. بنابراین، آموزش هیجانی باید با رشد اجتماعی و شناختی هماهنگ باشد. تنها آگاهی از احساسات کافی نیست. همچنین نمی‌توان به کودکان هوش هیجانی را آموزش داد مگر اینکه ابتدا این مهارت به بزرگسالان آموزش داده شود. والدین باید آن را در خانه به‌کار ببرند و معلمان باید در مدارس آن را الگو قرار دهند.

رسیدن به سلامت روانی و هیجانی کار دشواری است. تلاش ما باید نه‌تنها برای دستیابی به سلامت روان، بلکه برای حفظ آن باشد.

۵ تکنیک طلایی برای بهبود یادگیری مغز

هوش هیجانی و سلامت روان

بهره‌مندی از هوش هیجانی به بهبود سلامت کمک می‌کند، اما همۀ سلامت روان وابسته به هوش هیجانی نیست. افراد ممکن است به دلایل مختلفی مانند تمایلات زیستی، از دست دادن شریک زندگی یا بیکار شدن، دچار اضطراب یا افسردگی شوند. در این شرایط، هرچه فرد بتواند پاسخ‌های هیجانی خود به بالا و پایین‌های زندگی را سریع‌تر بشناسد، بهتر می‌تواند با آن‌ها مقابله کند.

عامل مهم دیگر در کاهش سلامت روان، پیچیدگی فزایندۀ جهان امروز نسبت به گذشته است. دلایل بیشتری برای اضطراب و آشفتگی در کودکان و بزرگسالان وجود دارد. تغییرات اقلیمی، اخبار منفی مربوط به جنگ و بیماری و زندگی که به ناچار با عدم قطعیت زیادی مواجه است.

هوش هیجانی و شبکه‌های اجتماعی

نمی‌توان دربارۀ سلامت روان امروز صحبت کرد، مگر اینکه فناوری را نیز در نظر گرفت. فناوری دیجیتال زمانی در دسترس جهان قرار گرفت که مفهوم هوش هیجانی تازه معرفی شده بود. وقتی بیشتر روز خود را به صفحه‌ای خیره می‌شوید، فرصت بهره‌گیری از «بودجۀ هیجانی» را از دست می‌دهید.

در همین حال، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی مردم را در حالت آشفتگی هیجانی نگه می‌دارند. به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی مکانیسم‌هایی برای فعال‌سازی سیستم عصبی به‌طور عمدی در پلتفرم‌های خود تعبیه کرده‌اند. تحقیقات نشان داده است که میان زمان صرف‌شده در شبکه‌های اجتماعی و اضطراب همبستگی وجود دارد.

حرف آخر

اصلاح این مسیر غیرممکن نیست. پیش از این دنیا به این ایدۀ فرویدی که احساسات در دیگ ناخودآگاه قرار دارند باور داشت. در نتیجه، تصور می‌شد که احساسا فقط ما را به انجام کارهایی که نمی‌خواهیم مجبور می‌کنند. اما امروز درک همۀ ما از احساسات فراتر رفته است. ما به دلایلی سیستم هیجانی داریم و احساسات مفید هستند. برای مثال، شادی به شما نشان می‌دهد که در حال رسیدن به اهداف خود هستید، در حالی که ترس شما را برای مواجهه با خطر آماده می‌کند. علاوه بر این، همۀ احساسات داده و اطلاعاتی ارزشمند هستند.
بر همین اساس، باید مهارت‌هایی را بیاموزیم که به ما کمک می‌کند از این احساسات خردمندانه استفاده کنیم. از آن مهم‌تر اینکه باید برای آموختن این مهارت‌ها فعالانه تلاش کنیم.

منبع:

این مقاله نوشتۀ مارک براکت، دکترای روانشناسی و رئیس مرکز آموزش هوش هیجانی در دانشگاه ییل و رابین استرن، دکترای روانشناسی و مدیر مؤسسه هوش هیجانی در دانشگاه ییل است. این دو پژوهشگر در زمینۀ مفهوم هوش هیجانی و تأثیرات آن بر سلامت روان، آموزش و عملکرد اجتماعی تحقیقات گسترده‌ای انجام داده‌اند.

خودشیفتگی

خودشیفتگی سالم چیست و چگونه می‌تواند زندگی شما را بهتر کند؟

خودشیفتگی سالم چیست و چگونه می‌تواند زندگی شما را بهتر کند؟ 760 506 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

وقتی صحبت از خودشیفتگی به میان می‌آید، اغلب تصاویری از افراد مغرور و خودمحور در ذهن ما شکل می‌گیرد؛ کسانی که به نظر می‌رسد بیش از حد به خودشان اهمیت می‌دهند و کمتر به دیگران توجه دارند. اما آیا این ویژگی همیشه بد است؟ تحقیقات جدید نشان می‌دهد که خودشیفتگی سالم، به‌ویژه در سطح اجتماعی، می‌تواند فواید قابل‌توجهی برای سلامت روانی و جسمی داشته باشد.

خودشیفتگی سالم چیست؟

خودشیفتگی یکی از ویژگی‌های شخصیتی است که در طیفی از سالم تا بیمارگونه قرار دارد. حد سالم  (Healthy Narcissism) شامل عزت نفس بالا، آن با اعتمادبه‌نفس و انگیزۀ برای پیشرفت در ارتباط است. این نوع خودشیفتگی می‌تواند به افراد کمک کند تا در کار، زندگی اجتماعی و حتی روابط شخصی موفق‌تر باشند. اما در مقابل، خودشیفتگی بیمارگونه (Pathological Narcissism) معمولاً با خودمحوری شدید و بی‌توجهی به نیازهای دیگران همراه است و می‌تواند به روابط آسیب برساند

آیا خودشیفتگی همیشه بد است؟

بنا بر نتایج این مطالعه، نمی‌توان ویژگی‌های شخصیت را تنها در دسته‌بندی‌های «خوب» یا «بد» قرار داد. جان گرودا، نویسنده این تحقیق، معتقد است که همه ویژگی‌ها—حتی آنهایی که تاریک خوانده می‌شوند—می‌توانند در شرایط خاص مزایایی برای افراد یا جوامع به همراه داشته باشند. اگرچه افراد خودشیفته ممکن است همکاران یا شریکان ایده‌آلی نباشند، اما شاید بتوانند به کاهش هزینه‌های بهداشت و درمان در سطح جامعه کمک کنند.

جنبه‌های مثبت خودشیفتگی

مطالعه‌ای بزرگ در ایالات متحده، ارتباط میان ویژگی‌های منفی شخصیت (مانند خودشیفتگی، منفعت طلبی و روان‌پریشی) و نتایج سلامتی در ۳۸ ایالت را بررسی کرده است. برخی از یافته‌های این پژوهش از این قرارند:

  • کاهش نرخ افسردگی: ایالت‌هایی که افراد خودشیفته بیشتری داشتند، نرخ افسردگی کمتری نشان دادند.
  • کاهش نرخ چاقی: خودشیفتگی ممکن است به افزایش انگیزه برای حفظ تناسب اندام و سلامت جسمانی منجر شود.
  • کاهش خطر مرگ ناشی از نارسایی قلبی یا فشار خون بالا: این ویژگی ممکن است با افزایش توجه به خود و مراقبت از سلامت همراه باشد.

با این حال، سایر ویژگی‌های تاریک شخصیت چندان خوش‌نام نبودند. مثلاً منفعت طلبی (ویژگی‌ای که با فریب‌کاری و کنترل‌گری همراه است) با افزایش مصرف افراطی الکل مرتبط بود و روان‌پریشی خطر نارسایی قلبی را افزایش می‌داد.

تناقض‌ها و چالش‌ها

با وجود فواید خودشیفتگی، این ویژگی همچنان چالش‌هایی دارد. در روابط نزدیک، افراد خودشیفته نمی‌توانند نیازهای دیگران را به‌خوبی درک کنند. همچنین، اگر این ویژگی از حد تعادل خارج شود، می‌تواند به خودمحوری افراطی و کاهش همدلی منجر شود.

چگونه از جنبه‌های مثبت خودشیفتگی بهره ببریم؟

برای بهره‌گیری از خودشیفتگی به شکل مثبت، می‌توان اقدامات زیر را انجام داد:

  • پرورش عزت نفس سالم: تمرکز بر تقویت اعتمادبه‌نفس بدون ایجاد خودمحوری.
  • آموزش مدیریت روابط: به افراد خودشیفته آموزش داده شود که چگونه تعادلی بین نیازهای خود و دیگران برقرار کنند.
  • استفاده در رهبری: افراد با خودشیفتگی سالم با تکیه بر اهمیت تیم و کار گروهی می‌توانند رهبران موثری باشند.

نتیجه‌گیری

خودشیفتگی، همانند بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی دیگر، جنبه‌های مثبت و منفی دارد. این ویژگی، اگر در حد تعادل باشد، می‌تواند به رشد فردی و اجتماعی کمک کند. با درک بهتر این ویژگی و پرورش جنبه‌های مثبت آن، می‌توانیم از پتانسیل‌های آن برای بهبود کیفیت زندگی بهره‌مند شویم.

در این ارتباط حتما این پست را بخوانید:

از برون گرایی تا روان رنجوری: راهنمای جامع پنج ویژگی شخصیت

کاهش و کنترل اضطراب با تغییر سیم‌کشی مغز

سه روش برای کاهش و کنترل اضطراب با تغییر سیم‌کشی مغز

سه روش برای کاهش و کنترل اضطراب با تغییر سیم‌کشی مغز 760 506 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

کاهش و کنترل اضطراب با تغییر سیم‌کشی مغز

رفته‌رفته موضوع اضطراب به اندازه‌ای همه‌گیر شده که گویی آن را مثل یک وسیله در کمد خانه‌هایمان نگهداری می‌کنیم. شاید هرچند ساعتی که می‌خوابیم، اضطراب به کمد برمی‌گردد، اما با اولین فکری که بعد از بیداری از سرمان می‌گذرد، دوباره بیرون می‌آید. بسیاری از افراد مشهور مانند اوپرا وینفری، با وجود موفقیت‌ها و ثروتشان، به صورت علنی اعتراف کرده‌اند که از اضطراب مزمن رنج می‌برند. این افشاگری‌ها نشان می‌دهد اضطراب موضوعی است که از قشرهای مختلف جامعه عبور کرده است. با این حال، افزایش آگاهی درباره اضطراب نتوانسته شیوع آن را کاهش دهد.

اضطراب چیست؟

انجمن روان‌شناسی آمریکا اضطراب را این‌گونه تعریف می‌کند: «احساسی از فشار روانی و افکار نگران‌کننده که با تغییرات فیزیولوژیکی مانند افزایش ضربان قلب همراه است.» اگرچه درمان این وضعیت نیازمند کمک حرفه‌ای است، بسیاری از افراد به دلایل مختلف، مانند عدم پذیرش اجتماعی یا محدودیت‌های مالی، به روانشناس مراجعه نمی‌کنند. درمان‌های سنتی همچنان برای برخی مؤثر هستند، اما روش‌های جدید مبتنی بر دانش نوروساینس نیز برای مقابله با اضطراب ارائه شده است.

نوروساینس به ما آموخته است که یک رویداد احساسی در حال حاضر می‌تواند خاطرات مشابهی را در ذهن ما بیدار کند، مخصوصاً اگر حسی که از واقعۀ پیش آمده و خاطرات خود داریم منفی باشد. اگرچه ممکن است خاطرات بازیابی شده ارتباط مشخصی با وقایع زمان حال نداشته باشند اما همان احساساتی را برای شما تداعی می‌کنند که هنگام تجربۀ آن رویداد احساس کرده‌اید.

چرا مغز برای ایجاد اضطراب و منفی‌گرایی سیم‌کشی شده است؟

مغز مثل یک مدار یا شبکۀ الکتریکی سیم‌کشی شده است. یعنی ساختار و نحوۀ ارتباط سلول‌های عصبی (نورون‌ها) به‌گونه‌ای است که رفتارها و واکنش‌های ما را تعیین می‌کند. هر بخش از مغز برای انجام یک یا چند عملکرد خاص طراحی شده است و ارتباطات پیچیده میان نورون‌ها این عملکردها را امکان‌پذیر می‌کند. بنابراین، هر کاری که ما انجام می‌دهیم بر اساس عملکرد مغزمان است، از دانستن اینکه نباید انگشتان خود را در آتش بگذاریم  گرفته تا عشقی که به یک توله سگ جدید احساس می کنیم.

چرا از رابطۀ دوستی بین حیوانات استقبال می‌کنیم؟ ذهن امیدوار

مغز انسان در طی سالین برای حفظ بقا «سیم‌کشی» شده تا به تهدیدها و خطرها حساس باشد. این یعنی که برخی از مسیرهای عصبی به‌طور طبیعی برای پاسخ به خطرات، مثل اضطراب و استرس، تقویت شده‌اند. بنابراین،زمانی که موجودات درنده به ​​فکر درست کردن ناهار خود با اجداد ما بودند، آنها مضطرب می‌شدند. این احساس ترکیبی بوده از اطلاعات ذخیره شده از خاطرات (حیوانات انسان خوار در بوته‌ها پنهان می‌شوند) و گمانه‌زنی در مورد آینده (ممکن است یک حیوان انسان‌خوار در بوته لرزان روبروی من پنهان شده باشد).

البته، اضطراب تا حد زیادی ارزش بقایی خود را از دست داده است، اما مغز همچنان با بروز هر مسئله‌ای خاطرات منفی را بازسازی می‌کند، گویی دایناسورها حالا پشت ساختمان‌های بلند شهر کمین کرده‌اند.

سه راهکار رفتاری برای کاهش و کنترل اضطراب

اگر هنوز برای پذیرش مراجعه و درمان به کمک روانشناس آماده نیستید، از درمان‌های رایج سنتی نتیجه نگرفته‌اید یا هزینۀ کافی برای مراجعه به روانشناس ندارید در اینجا سه راهکار را به شما معرفی می‌کنیم که می‌توانید برای کاهش و کنترل اضطراب خود به کار بگیرید. این راهکارها برای شکستن پیوند بین وقایع منفی زمان حال و خاطرات منفی در گذشته طراحی شده‌اند.

راهکار رفتاری چیست؟ روش‌هایی ساده برای تأثیرگذاری بر تغییرات، نگرش‌ها یا رفتارها، با درک نحوۀ عملکرد مغز.

اولویت بندی کنید

استیون لوین در کتاب، یک سال برای زندگی، از خوانندگان می‌پرسد که اگر می‌دانستند این سال آخر زندگی‌شان است، چگونه رفتارهای خود را اولویت‌بندی می‌کردند. مغز عاشق چنین فعالیت‌هایی است – حتی اگر قلب آن را ناخوشایند بداند – زیرا این کار شامل طبقه‌بندی می‌شود که بخشی بنیادی از تفکر کارآمد و غیر احساسی است.

می‌توانید این تمرین را در بازۀ زمانی ۲۴ ساعته هم امتحان کنید. ابتدا حتما با مقاومت ذهن خود روبرو خواهید شد اما وقتی کمی صبر کنید از تغییر نگرش خود شگفت زده خواهید شد. با توجه به محدودیت زمانی، متوجه می‌شوید بسیاری از مواردی که فکر می‌کنید مهم هستند ربطی به واقعیت حال حاضر شما ندارند. اگر قرار باشد اولویت‌بندی کنید لازم است که به رفتارهایی فکر کنید که قادرند تفاوتی در زندگی شما ایجاد کنند.

هر روز کار مثبتی انجام دهید

وقتی مغزمان درگیر افکار منفی می‌شود، سیم‌کشی‌های آن به طور طبیعی این افکار را با دیگر افکار منفی پیوند می‌زنند. اما می‌توانیم با انجام فعالیت‌های لذت‌بخش، این مسیرهای عصبی منفی را قطع کنیم. موسیقی نواختن، نوشتن، آشپزی و هر فعالیتی که برایتان لذت‌بخش است، می‌تواند به کاهش اضطراب کمک کند. اجباری بر تعداد سه کار نیست، اما هر تعداد فعالیت مثبتی که برایتان ممکن است، به برنامه روزانه خود اضافه کنید.

شبیه‌سازی کنید

شبیه‌سازی به معنای ایجاد موقعیت‌هایی است که به واقعیت نزدیک باشند. مثلاً اگر اضطراب این را دارید که روزی در نهایت بینایی خود را از دست بدهید، می‌توانید برای یک ساعت در خانه با چشمان بسته قدم بزنید؛ چه به تنهایی یا با کسی که بتواند از شما محافظت کند. این شبیه‌سازی‌ها به مغز کمک می‌کنند تا برای موقعیت‌های مشابه در آینده آماده شود و در صورت وقوع، اضطراب و استرس کمتری تجربه کنید. با شبیه‌سازی‌های مکرر، خاطرۀ احساس نابینایی در مغز شما ذخیره می‌شود و اگر زمانی بینایی از کار بیفتد، تأثیر احساسی این تغییر کمتر از زمانی خواهد بود که برای نابینایی آماده نشده بودید. این مورد مخصوصاً برای افرادی که دچار بیماری‌هایی با علائم مزمن یا پیش‌رونده هستند بسیار کمک کننده است.

جمع‌بندی

ما نمی‌توانیم تمام جنبه‌هایی از زندگی‌مان را که باعث ایجاد اضطراب می‌شوند کنترل کنیم. همیشه خطر ابتلا به بیماری‌ها وجود دارد. شریک زندگی‌مان ممکن است به هر دلیلی روزی ما را ترک کند،شاید علیرغم تعهدات کارفرما، کار خود را از دست بدهیم. این موقعیت‌ها و بسیاری از موقعیت‌های دیگر می‌توانند باعث ایجاد اضطراب شوند چون مغز ما طی سالیان برای مواجهه با خطراب بالقوه چنین سیم‌کشی شده است اما در عین حال، مغز توانایی «سیم‌کشی مجدد» هم دارد پس ممکن است بتوانیم اضطراب خود را با تغییر مسیرهای عصبی با استفاده از سه راهکار رفتاری کاهش دهیم: اولویت بندی، درگیر شدن در فعالیت‌های مثبت و شبیه‌سازی.

 

علت و درمان مه مغزی

علت و درمان مه مغزی: چطور از سردرگمی ذهنی رها شویم؟

علت و درمان مه مغزی: چطور از سردرگمی ذهنی رها شویم؟ 759 506 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

مه مغزی اصطلاحی است که به حالات گیجی ذهنی و کاهش وضوح فکری اشاره دارد. در این مقاله، به بررسی علت و درمان مه مغزی و روش‌های بهبود عملکرد ذهنی می‌پردازیم.

مه مغزی چیست؟

مه مغزی یک بیماری خاص نیست، بلکه اصطلاحی است که برای توصیف حالاتی مانند گیجی ذهنی و کاهش وضوح فکری استفاده می‌شود. این وضعیت ممکن است نشانه‌ای از مشکلات دیگری مانند کمبود خواب، استرس یا بیماری‌های مزمن باشد. مه مغزی می‌تواند بر توانایی تمرکز تأثیر بگذارد و یادآوری اطلاعات را دشوار کند.

علل مه مغزی

عوامل مختلفی می‌توانند به ایجاد مه مغزی منجر شوند، از جمله:

  • کمبود خواب
  • استرس زیاد
  • افسردگی
  • زوال عقل
  • دوران قبل از یائسگی
  • داروها
  • اختلالات هورمونی مانند مشکلات تیروئید
  • بیماری‌های عصبی مزمن مانند ام‌اس
  • کمبود مواد مغذی، از جمله ویتامین B12
  • عفونت‌های ویروسی مانند کووید-۱۹

مه مغزی معمولاً بر اثر ترکیبی از این عوامل ایجاد می‌شود. برای مثال، افسردگی ممکن است به بی‌خوابی منجر شود و استرس می‌تواند هم خواب و هم خلق و خوی شما را تحت تأثیر قرار دهد.

مدت زمان مه مغزی چقدر است؟

مدت زمان مه مغزی به علت آن بستگی دارد. اگر به دلیل کمبود خواب یا مواد مغذی باشد، با بهبود این شرایط معمولاً برطرف می‌شود. اما برای مه مغزی مرتبط با سایر مشکلات، مانند کووید، هنوز اطلاعات دقیقی در دست نیست. برخی افراد بعد از چند هفته بهبود می‌یابند، در حالی که برخی دیگر ممکن است مدت زمان طولانی‌تری این مشکل را تجربه کنند.

آیا مه مغزی خطرناک است؟

مه مغزی به خودی خود یک وضعیت خطرناک نیست، اما می‌تواند زندگی روزمره را مختل کند و اگر ناشی از یک بیماری زمینه‌ای یا وضعیت خاصی باشد، نیاز به توجه دارد. در کل در مورد اهمیت و میزان خطر مه مغزی می‌توانیم بگوییم:

  1. اگر موقتی باشد:
    مه مغزی که ناشی از عواملی مثل کمبود خواب، استرس، یا تغذیه نامناسب است، معمولاً موقتی و قابل درمان است. با برطرف کردن این عوامل، مه مغزی از بین می‌رود.
  2. اگر طولانی‌مدت یا مزمن باشد:
    اگر مه مغزی برای مدت طولانی ادامه داشته باشد، یا همراه با علائم دیگری مثل سردرد شدید، کاهش وزن ناگهانی، یا تغییرات رفتاری باشد، ممکن است نشانه‌ای از بیماری‌های جدی‌تر مثل افسردگی مزمن، اختلالات عصبی (مثل ام‌اس یا زوال عقل)، یا مشکلات هورمونی (مانند اختلالات تیروئید) باشد. در این موارد، نیاز به بررسی‌های دقیق پزشکی است.
  3. در شرایط خاص (مثل کووید-۱۹):
    برخی افراد پس از ابتلا به ویروس‌هایی مانند کووید-۱۹ یا سایر عفونت‌های ویروسی، دچار مه مغزی می‌شوند که ممکن است برای مدت طولانی ادامه یابد. این مسئله در برخی موارد می‌تواند کیفیت زندگی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد، اما همچنان تحقیقات در مورد پیامدهای بلندمدت آن ادامه دارد.

در نتیجه، مه مغزی در شرایط معمول خطرناک نیست، اما اگر به‌صورت مزمن، شدید، یا همراه با سایر علائم نگران‌کننده باشد، بهتر است به پزشک مراجعه کنید تا علت اصلی آن بررسی و درمان مناسب آغاز شود.

راهکارهایی برای کاهش یا درمان مه مغزی

رعایت این نکات باعث کاهش و حتی درمان مه مغزی می‌شود.

خواب کافی:

خواب یکی از ضروری‌ترین نیازهای مغز است. داشتن روتین خواب منظم و خودداری از استفاده از وسایل الکترونیکی قبل از خواب به بهبود خواب کمک می‌کند.

فعالیت ذهنی جدید:

کارهای روزمره را با تغییرات کوچک انجام دهید یا فعالیت‌های ذهنی جدیدی امتحان کنید. این تغییرات تولید نوراپی‌نفرین، ماده‌ای شیمیایی در مغز که به جلوگیری از مه مغزی کمک می‌کند، افزایش می‌دهد.

تمرکز بر یک کار:

به جای انجام چند کار همزمان، روی یک فعالیت تمرکز کنید. انجام چند کار همزمان بهره‌وری را کاهش داده و انرژی ذهنی را تخلیه می‌کند.

تقویت حافظه:

برای بهبود حافظه از روش‌هایی مانند یادداشت‌برداری یا استفاده از نشانه‌های بصری و کلامی بهره بگیرید. تکرار نام‌ها و اطلاعات جدید به یادآوری کمک می‌کند.

استراحت‌های ذهنی:

در طول روز به ذهنتان استراحت دهید، مثلاً با بستن چشم‌ها برای چند دقیقه یا کمی پیاده‌روی.

ورزش:

ورزش نه‌تنها سلامت جسمی را بهبود می‌بخشد، بلکه خلق‌وخو و سلامت روانی را نیز تقویت می‌کند.

تغذیه سالم:

پیروی از یک رژیم غذایی سالم، مانند رژیم مدیترانه‌ای، می‌تواند به بهبود حافظه و سلامت مغز کمک کند.

در این ارتباط: تأثیر غذاهای فراوری شده بر سلامت روان

دریافت مشاوره پزشکی:

اگر مه مغزی شما به دلایلی مانند افسردگی، مشکلات هورمونی یا کمبود مواد مغذی باشد، بهتر است با یک پزشک مشورت کنید.

.

همه چیز دربارۀ حمله پانیک یا پنیک شدن

طوفانی مهیب اما گذرا: همه چیز دربارۀ حمله پانیک و درمان آن

طوفانی مهیب اما گذرا: همه چیز دربارۀ حمله پانیک و درمان آن 759 506 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

هر بار که در اتاقی شلوغ و پرجمعیت قرار می‌گرفتم، عرق می‌ریختم و قلبم به شدت می‌تپید، بوم، بوم، بوم. انگار که یک ماشین لباسشویی در قفسۀ سینه‌ام کار می‌کند.

شاهزاده هری، پسر دوم پادشاه انگلستان، تجربۀ خود از حملۀ پانیک را این‌گونه توصیف می‌کند. حملات پانیک و درمان آن یکی از موضوعات کلیدی در اختلالات اضطرابی است در اینجا توضیح دادیم که حملۀ پانیک یا پنیک اتک چیست، چه علائمی دارد و چگونه درمان می‌شود.

حمله پانیک: تجربه‌ای ناگهانی و ناآشنا

حمله پانیک مثل طوفانی است که ناگهان و بدون اخطار به سراغتان می‌آید، حتی وقتی خواب هستید! در این لحظات، ممکن است حس کنید قلبتان دارد از سینه بیرون می‌زند و یا کنترل اوضاع را از دست داده‌اید. البته این ترس اغلب با واقعیت اطراف تناسبی ندارد اما در هر صورت شما احساسش می‌کنید و علائمی مثل تنگی نفس، تعریق و درد قفسۀ سینه را تجربه می‌کنید، که گاهی حتی با حمله قلبی اشتباه گرفته می‌شود. اما نگران نباشید؛ این حملات، هرچند ترسناک، به‌طور معمول پس از ۵ تا ۲۰ دقیقه تمام می‌شوند.

اختلال پانیک چیست و چرا اتفاق میفتد؟

اختلال پانیک (Panic Disorder) نوعی اختلال اضطرابی است که با حملات مکرر و غیرمنتظره وحشت یا پانیک شناخته می‌شود. این حملات پانیک معمولاً شامل ترس شدید و علائمی مانند تپش قلب، تعریق، لرزش، تنگی نفس و احساس ناتوانی در کنترل شرایط هستند؛ به سرعت ظاهر می‌شوند و معمولاً به مدت چند دقیقه طول می‌کشند. افراد مبتلا به این اختلال اغلب نگران وقوع حملات بعدی هستند و ممکن است به طور کلی از موقعیت‌هایی که ممکن است حمله را تحریک کنند، دوری کنند. علت دقیق این اختلال مشخص نیست، اما به نظر می‌رسد ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی و محیطی نقش داشته باشد. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً از وقوع مجدد حملات وحشت دارند، زیرا نمی‌توانند پیش‌بینی کنند که چه زمانی و کجا ممکن است دوباره اتفاق بیفتد.

تحقیقات جدید دربارۀ حملات پانیک چه می‌گویند؟

برخی از یافته‌های جدید نشان می‌دهند که عوامل هورمونی، به ویژه هورمون‌های جنسی مانند استروژن و پروژسترون، ممکن است نقش مهمی در بروز حملات پانیک داشته باشند. زنان در دوران بارداری معمولاً حملات کمتری را تجربه می‌کنند، اما پس از دورۀ شیردهی، علائم پانیک ممکن است بدتر شوند.

همچنین، بررسی‌های ژنتیکی نشان می‌دهند که اختلال پانیک ممکن است یک مؤلفه ارثی داشته باشد. مطالعات نشان داده‌اند که افراد با سابقه خانوادگی حملات پانیک سه برابر بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال هستند.

روش‌های مقابله با حملات پانیک و درمان آن

 خبر خوب این است که اختلال پانیک قابل درمان است!

شما می‌توانید از تکنیک‌ها و روش‌ها بی زیر رای کنترل حملۀ پنیک استفاده کنید:

تمرین‌های تنفسی:

تمرکز بر روی تنفس عمیق و آهسته می‌تواند به آرام کردن ضربان قلب و کاهش اضطراب کمک کند.

تمرینات آرام‌سازی عضلانی تدریجی:

این تکنیک شامل تنش و آرام‌سازی گروه‌های عضلانی به‌صورت مرحله‌به‌مرحله است که به کاهش تنش‌های جسمی کمک می‌کند.

زمینی‌سازی (Grounding techniques):

استفاده از حس‌های فیزیکی مانند لمس یک جسم سرد، شمردن اشیای اطراف یا حتی تمرکز روی صداهای محیطی می‌تواند تمرکز شما را از ترس و اضطراب دور کند.

فعالیت بدنی سبک: پیاده‌روی کوتاه یا انجام حرکات ورزشی سبک، به خصوص در فضای باز، به بهبود حال روحی شما کمک می‌کند.

استفاده از رایحه‌ درمانی (Aromatherapy):

استفاده از روغن‌های گیاهی مانند اسطوخودوس و بابونه، که به کاهش اضطراب کمک می‌کنند، می‌تواند در آرامش فرد مؤثر باشد.

کاهش اضطراب با رایحه درمانی

چند راهکار مؤثر برای مدیریت اضطراب آنی و پایدار

نکتۀ مهم: این تکنیک‌ها تنها کمک‌های اولیه برای مقابله با علائم پنیک اتک هستند و برای درمان کامل و پیشگیری از حملات پانیک، مراجعه به مشاور یا روانپزشک ضروری است. اگر حملات مکرر باشند، مراجعه به مشاور یا روانپزشک حرفه‌ای بهترین راهکار است.

روان درمانی اختلال پانیک

روان‌درمانی و داروها می‌توانند کمک بزرگی باشند. از درمان‌های شناختی-رفتاری گرفته تا داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی، انتخاب‌های مختلفی برای شما وجود دارد.

در نهایت، از تکنیک‌های روان‌درمانی نوین مانند درمان‌های شناختی رفتاری (CBT) برای درمان بلندمدت حملات پانیک نیز می‌توان یاد کرد که به .تازگی تأثیرات مثبت آن‌ها به‌ویژه در دراز مدت مورد تأیید قرار گرفته است

 

اگر احساس می‌کنید به کمک نیاز دارید، حتماً با یک متخصص مشورت کنید تا بهترین گزینه را برایتان پیدا کند.

تماس با مشاوران مرکز روان درمانی و مشاورۀ دیگرگون
تماس با دکتر مهدی علی محمدی

منبع: webmd

از قهرمانی در المپیک تا زندگی روزمره با تغییر مایندست

۱۰ تکنیک برای تغییر مایندست به شیوۀ قهرمانان المپیک

۱۰ تکنیک برای تغییر مایندست به شیوۀ قهرمانان المپیک 760 506 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

آیا تغییر مایندست امکان پذیر است؟ در این پست به این سوال پاسخ دادیم. قبلش حتماً ببینید که مایندست چیست و چگونه باورهای ما را شکل می‌دهد.

المپیک پاریس به پایان رسیده و ورزشکاران به خانه‌هایشان بازگشته‌اند. وقتی به رقابت‌ها نگاه می‌کنیم خیلی وقتها به این فکر میکنیم که چه چیزی غیر از استعداد و توانایی ذاتی لازم است تا چنین نتایج شگرف و دیدنی به جا بگذارد؟ آیا ورزشکاران مایندست و ذهنیت ویژه‌ای دارند؟

اگر بتوانیم برخی از استراتژی‌های ذهنی آنها را بدزدیم، چه؟ آیا امکان‌پذیر است که روانشناسی ورزشکاران المپیکی را به روانشناسی انسان‌های عادی منتقل کنیم؟ و با انجام این کار، آیا می‌توانیم روزانه احساس مثبت‌تری داشته باشیم، با ناملایمات بهتر کنار بیاییم و حتی به چند پیروزی شخصی دست پیدا کنیم؟

پاسخ به‌طور قطع بله است. جو کیتا، ژورنالیست حوزۀ سلامت، با چندین کارشناس در این رابطه صحبت کرده است، از جمله دو روانشناس ورزشی ارشد در کمیته المپیک و پارالمپیک ایالات متحده (USOPC) که با صدها ورزشکار در ده‌ها رشته ورزشی در مجموع ۲۲ بازی المپیک کار کرده‌اند.

در اینجا ۱۰ نکته‌ای که روانشناسان برای تغییر مایندست و افزایش بهره‌وری به ورزشکاران در بازی‌های المپیک توصیه می‌کنند، آورده شده است:

شمارۀ ۱: ساخت انعطاف‌پذیری شناختی 

رقابت در شرایط فشار بالا به انعطاف‌پذیری شناختی نیاز دارد؛ یعنی توانایی تطبیق ذهنی با موقعیت‌های مختلف. دکتر کوگان با شبیه‌سازی سناریوهای دشوار، به ورزشکاران کمک می‌کند تا در شرایط بحرانی بهترین واکنش را نشان دهند. به این معنی که او برای تغییر مایندست ورزشکاران در مواجهه با شرایط سخت، شرایط فرضی و دشواری را برای آنها تجسم می‌کند تا آنها را وادار کند به این فکر کنند که اگر چنین موقعیتی پیش آمد، چگونه باید واکنش نشان دهند. این سناریوها می‌توانند شامل مواردی باشند مثل:

اگر در آستانه کسب مدال باشید و باید یک پرش نهایی، دوی سریع یا پرتاب نیزه‌ی خود را برای پیروزی انجام دهید، چه می‌کنید؟ اگر رویداد شما به زودی شروع شود اما مدارک خود را در دهکده جا گذاشته باشید و امنیت اجازه ورود شما به محل مسابقه را ندهد، چه می‌کنید؟ اگر یکی از اعضای خانواده‌تان در خانه فوت کند، چه؟ فهرست این موارد بی‌پایان است و بیشتر این چیزها اتفاق نخواهد افتاد، اما این باعث تشویق به تفکر خلاقانه و داشتن ذهنی انعطاف‌پذیر می‌شود.

اگرچه تجسم چنین سناریوهایی ممکن است در ابتدا باعث اضطراب شود، اما با تمرین و تقویت مایندست، ورزشکاران به جای اینکه در موقعیت‌های بحرانی دستپاچه شوند، با آمادگی ذهنی به استقبال مشکلات می‌روند و می‌توانند به سرعت واکنش مناسبی نشان دهند. این نوع تمرین، مشابه آماده‌سازی فیزیکی است؛ به مرور زمان ذهن ورزشکار نیز قوی‌تر و انعطاف‌پذیرتر می‌شود.

همیشه بدترین سناریویی که ممکن است اتفاق بیفتد را در ذهن مرور کنید و برای آن آماده شوید.

این تکنیک مزیت دیگری هم دارد: شما با تصور کردن موقعیت‌های سخت و چالش‌برانگیز می‌توانید بهترین خودتان را نیز تجسم کنید. نسخه‌ای از خود که بهترین عملکرد را در مواجهه با شرایط سخت دارد.

شمارۀ ۲: تنظیم زنگ خواب

استراحت برای عملکرد ما حیاتی است، نه فقط در ورزش بلکه در زندگی روزمره. در شرایط پر استرس، حتی به خواب بیشتری نسبت به معمول نیاز داریم. اکثر مردم، حتی ورزشکاران المپیکی، برعکس عمل می‌کنند. وقتی آمادۀ اتفاق بزرگی می‌شویم بیشتر تمایل داریم که بخش استراحت زندگی خود را کاهش دهیم، درست زمانی که باید بیشتر استراحت کنیم.

برای خود زنگ خواب تنظیم کنید.

هر کسی به فکر تنظیم زنگ بیدار شدن است، اما برای اولویت دادن به استراحت، ورزشکاران به توصیۀ مربی و کارشناس خود یک زنگ خواب بر روی گوشی‌های خود تنظیم می‌کنند. این به معنای این نیست که باید سر آن ساعت دیگر بخوابند بلکه یادآوری است که برای خوابیدن محیا شوند. بنابراین اگر زنگ در ساعت ۹:۳۰ شب به صدا درآید، وقتش است که صفحه نمایش‌ها را خاموش کنید، آماده خواب شوید تا شاید تا ساعت ۱۰:۱۵ به خواب رفته باشید.

استفاده از تکنیک چشم آرام برای تغییر مایندست

شمارۀ ۳: ایجاد «چشم آرام»

پس از المپیک ۱۹۸۸ کلگری، دکتر جوآن ویکرز، یک تکنیک پیشرو را معرفی کرد که امروزه هنوز توسط مربیان المپیک تدریس می شود. تکنیک «چشم آرام».

با استفاده از دستگاه‌های ردیابی چشم، او توانست دقیقاً قبل از اجرای یک کار مشخص کند که ورزشکاران به کجا نگاه می کنند. او دریافت جایی که نگاه ورزشکاران به آن متمرکز است می‌تواند تعیین کنندۀ موفقیت یا شکست آنها باشد. به عنوان مثال، در بسکتبال، بهترین پرتاب کننده‌های آزاد، درست قبل از پرتاب توپ، روی جلوی رینگ تمرکز می‌کردند و بهترین ضربه‌زنان بیسبال روی توپ، زمانی که از دست پرتاب کننده خارج می‌شد، تمرکز می‌کردند.

به گفتۀ دکتر ویکرز، چشم‌ها بخشی از مغز هستند. آنها منجر به یک سیستم پردازش عصبی می‌شوند که حدود ۴۰ درصد از مغز را اشغال می کند. وقتی ویکرز از اصطلاح “Quiet Eye” استفاده می‌کند، به تمرکز و توجه دقیق چشم‌ها به یک نقطۀ خاص در لحظات حیاتی اشاره دارد. این تمرکز باعث می‌شود که مسیرهای عصبی مغز که مسئول پردازش اطلاعات بصری و کنترل حرکت هستند، به درستی آماده شوند. این آماده‌سازی عصبی به بدن کمک می‌کند تا واکنش‌های حرکتی مورد نیاز، مانند یک شوت یا ضربه را که قبلاً هزاران بار تمرین شده‌اند، به درستی و با دقت انجام دهد.

اما زمانی که ورزشکاران تحت استرس یا حواس‌پرتی قرار می‌گیرند، تمرکز چشمانشان از بین می‌رود و نگاهشان سرگردان می‌شود. این عدم تمرکز باعث می‌شود که مسیرهای عصبی به درستی فعال نشوند و در نتیجه، عملکرد ورزشی آنها افت کند.

در زندگی روزمره هم چشم خود را آرام کنید.

مطالعات نشان داده است که افسران پلیس یا اعضای تیم‌های ویژۀ مجری قانون، در موقعیت‌های فشار، نگاه خود را به کجا، چه زمانی و چه مدت متمرکز می‌کنند. یک مطالعه در بریتانیا/کانادا نشان داد که جراحانی که تمیزترین بخیه‌ها را دارند، قبل از ایجاد هر حلقه روی محل دقیق گره تمرکز می‌کنند. شما ورزشکار حرفه‌ای، عضو گروه ضربت یا پزشک تیم نیستید؟ اما می‌توانید از این مفهوم در زندگی روزمره استفاده کنید. مثلاً، نگاه عمیق به چشمان یک عزیز قبل از شروع روز می‌تواند به شما کمک کند که اولویت‌هایتان را مشخص کرده و با نیت و تمرکز بیشتری به کارهایتان بپردازید. این تمرین ساده می‌تواند ذهن شما را برای انجام وظایف به بهترین شکل آماده کند.

 شمارۀ ۴: سه نکتۀ مثبت در هر روز پیدا کنید

ورزشکاران المپیکی تمایل زیادی به انتقاد از خود دارند. وقتی از هر کدام از آنها بپرسیم  که تمرینش چگونه پیش رفته، احتمالاً می‌گوید: افتضاح. اما اگر دقیق‌تر بپرسید می‌بینید که مثلاً ممکن است ده درصد تمرین خود را به خوبی انجام نداده باشند.

بیشتر ما تمایل داریم که فقط روی چیزهایی تمرکز کنیم که خوب پیش نمی‌روند و چیزهایی را که خوب هستند بدیهی فرض کنیم. در این مواقع باید همه چیز را با دقت بازبینی کنیم و ببینیم واقعاً چند درصد از کل تمرین‌های‌مان اشتباه بوده.

نکات مثبت زندگی‌تان را به خود یادآوری کنید.

مثلاً اگر شریک زندگی شما با برخی از ویژگی‌های خاصش شما را آزار می‌دهد. اگر یک قدم به عقب بردارید و به تمام شادی‌هایی که به زندگی شما آورده است نگاه کنید، آن چیزهای کوچک چندان بد به نظر نخواهند رسید.

این تکنیک می‌تواند برای افرادی که در یک شغل پرفشار مشغولند واقعاً مفید باشد. بهتر است به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه به عنوان بخشی از خودارزیابی حتماً نکات مثبت زندگی‌تان را به خود یادآوری کنید.

شمارۀ ۵: روش ABC را امتحان کنید

دکتر کوگان برای ورزشکاران المپیکی که تمرکز خود را از دست داده‌اند یا در موقعیت‌های استرس زا حس می‌کنند که تعادل خود را از دست داده‌اند از این تکنیک استفاده می‌کند. این تکنیک شامل سه جزء است: Action (عمل)، Breath (نفس) و Cue (نشانه).

 Action (عمل):

انجام یک فعالیت فیزیکی کوچک به شما کمک می‌کند موقتاً از موقعیت استرس‌زا فاصله بگیرید و برای جمع‌آوری تمرکز زمان پیدا کنید. این فعالیت می‌تواند به سادگی یک قدم به عقب برداشتن، شل کردن شانه‌های منقبض یا حتی حرکت ساده‌ای باشد که بدن را از وضعیت استرس خارج کند.

Breath (نفس):

در این مرحله، شما با تنفس عمیق و آگاهانه، سیستم عصبی خود را آرام می‌کنید. این کار کمک می‌کند تا ضربان قلب کاهش یابد، اعصاب آرام شود و تمرکز دوباره به دست آید. نوع خاصی از تنفس مد نظر نیست؛ هر نوع تنفسی که شما را آرام و متعادل کند مؤثر است.

Cue (نشانه):

نشانه یا “Cue” یک کلمه یا عبارت است که برای شما معنی خاصی دارد و می‌تواندبرای چالش پیش‌رو شما را تقویت کند. این کلمه یا عبارت باید ساده، به یاد ماندنی و مرتبط با هدف‌تان باشد. برای مثال، کلماتی مانند «قوی»، «مطمئن» یا عباراتی مانند «من می‌توانم» می‌توانند نشانه‌های مناسبی باشند که ذهن شما را در لحظۀ چالش‌برانگیز متمرکز و قدرتمند نگه دارند.

استفاده از تکنیک ABC در زندگی روزمره می‌تواند معجزه کند.

ورزشکاران  در لحظات پرتنش، با این تکنیک کنترل خود را دوباره به دست آورند و عملکردشان را ارتقا می‌دهند. در زندگی روزمره هم می‌تواند چنین باشد. این روش با تغییر مایندست به افرادی که در شرایط استرس‌زا قرار دارند کمک می‌کند تا با رویکردی متعادل‌تر و متمرکزتر به مشکلات خود بپردازند.

کوگان می‌گوید که خودش نیز هنگام سفر ارائه سخنرانی از این تکنیک استفاده می‌کند. او اعتراف کرد: «هنوز موقع سخنرانی عصبی می‌شوم، اما قبل از اینکه روی صحنه بروم از اتاق بیرون می‌روم، چند نفس عمیق می‌کشم و می‌گویم «آرام».

شمارۀ ۶. اینباکس و آوت‌باکس ذهنی بسازید

این یک ترفند ساده است که مک کان از آن برای کمک به ورزشکاران المپیکی خود برای کنترل حواس‌پرتی‌ها و حفظ تمرکز استفاده می‌کند. ذهن ما مانند اینباکس ایمیل عمل می‌کند. زمانی که یک وظیفۀ جدید یا مشکلی پیش می‌آید، مثل دریافت یک ایمیل در اینباکس، ذهن ما تمایل دارد که فوراً به آن توجه کند. اما همۀ کارها نیاز به رسیدگی فوری ندارند. در اینجا است که ایدۀ ایجاد «این‌باکس» و «آوت‌باکس» ذهنی وارد می‌شود.

وقتی یک فکر، مشکل یا وظیفه به ذهن شما می‌آید (مثل دریافت یک ایمیل)، به جای اینکه فوراً به آن رسیدگی کنید، می‌توانید آن را به اینباکس ذهنی‌تان اضافه کنید. اما به جای اینکه این فکر را نادیده بگیرید یا آن را بی‌اهمیت بدانید، برای رسیدگی به آن یک زمان مشخص تعیین کنید. برای مثال، می‌توانید به خودتان بگویید: “من این موضوع را بعد از امتحانات یا بعد از پایان پروژه بررسی خواهم کرد.”

زمان تعیین‌شده که فرا رسید، می‌توانید به اینباکس ذهنی‌تان مراجعه کرده و به آن فکر یا وظیفه رسیدگی کنید، مثل اینکه دارید ایمیل‌های موجود در اینباکس خود را پاسخ می‌دهید و سپس آنها را به آوت‌باکس منتقل می‌کنید. این کار به شما اجازه می‌دهد تا بدون احساس گناه از تأخیر در انجام کارها، تمرکز خود را بر اولویت‌های فعلی حفظ کنید.

با ساخت اینباکس و آوت‌باکس ذهنی، ذهن احساس رضایت می‌کند.

حالا ذهن می‌داند که شما کارها را به تعویق نینداخته‌اید بلکه آنها را به ترتیب اولویت سازماندهی کرده‌اید. این تغییر مایندست کمک می‌کند که تمرکز خود را از دست ندهید و بدون اینکه دچار حواس‌پرتی شوید، به وظایف مهم‌تر خود بپردازید.

روتین پیش از سخنرانی

شمارۀ ۷. برای پیش از انجام کارهای مهم روتین بسازید

مک کان به مدت ۲۵ سال با تیراندازان المپیک کار کرده است و به آنها کمک کرده تا برای پیش از مسابقات خود روتین‌ بسازند. این کار کمک می‌کند تا:

  • محیط‌ها و موقعیت‌های جدید برایتان آشنا به نظر برسد.
  • بیش از اندازه فکر نکنید.
  • احساس کنترل و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.
  • راحت‌تر تمرکز کنید.

مثلاً یک تیرانداز المپیکی، ممکن است چک کردن اسلحۀ گرم و سایر تجهیزات، قرار گرفتن در موقعیت، خیره شدن به هدف و بیرون دادن نفس آهسته یک روتین مناسب پیش از مسابقه باشد.

پیش از وارد شدن به هر موقعیت مهمی در زندگی روتین‌های آن را انجام دهید.

به عنوان مثال، فروشندگان می‌توانند قبل از برقراری تماس، لیستی از حرف‌هایی که می‌خواهند بزنند را یادداشت کنند، دو یا سه نکتۀ مهم را برجسته کنند، نفس خود را تازه کنند، موهای خود را شانه کنند و غیره. به همین ترتیب، قبل از ارائه یا سخنرانی، زودتر حاضر شوید تا از روی سکو اسلایدهایتان را مرور کنید، میکروفون را بررسی کنید، مطمئن شوید که یک لیوان آب روی تریبون وجود دارد، به موسیقی انرژی بخش مورد علاقه‌تان گوش دهید- هر چیزی که برای شما مفید است.

مک کان نقل قولی از ویل دورانت را دوست دارد: «ما همان کاری هستیم که مکرراً انجام می‌دهیم. پس تعالی یک عمل نیست بلکه یک عادت است.»

شمارۀ ۸: برای رشد تلاش کنید نه کمال

کوگان می‌گوید: «من خیلی با کمال‌گرایی در ورزشکاران المپیکی مواجه می‌شوم، اما به‌ندرت اتفاق می‌افتد که به کمال مطلوبشان دست یابند. اگر به ورزش‌هایی مانند شیرجه یا ژیمناستیک نگاه کنید، به ندرت کسی امتیاز کامل می‌گیرد.» کمال‌گرایان بیشتر احتمال دارد که از احساس ارزش‌مندی پایین، اضطراب و افسردگی رنج ببرند. بنابراین به‌جای تلاش برای کمال که غیرواقعی و استرس‌زا است، کوگان به ورزشکاران خود توصیه می‌کند که به‌دنبال رشد باشند.

این تغییر ظریف در مایندست می‌تواند فشار زندگی را کاهش دهد در نتیجه، تفاوت بزرگی در عملکرد ایجاد کند.
شمارۀ ۹: روی مسیر تمرکز کنید نه هدف

در مورد ورزشکاران المپیک یک تناقضی وجود دارد: ورزشکارانی که می‌گویند هدفشان کسب مدال المپیک است معمولاً به آن نمی‌رسند. آنها اینقدر روی هدف خود متمرکز می‌شوند که از آموزش و تمرین جا می‌مانند.

مک کان می‌گوید: «کسب مدال یک نتیجه است و اگر کار خود را درست انجام ندهید، به آن نخواهید رسید.» و کاری که باید انجام دهند تمرین بدنی، تغذیه، ریکاوری و تقویت و تغییر مایندست است.

به اعتقاد مک کان ترفند این است که آن را به «مراحل اجرایی» تقسیم کنیم، هر چند این کار در بسیاری از محیط‌ها بسیار دشوار است چون اکثر مواقع فقط نتیجه مهم است. اما در واقع ما هرگز نمی‌توانیم نتیجه را کاملاً کنترل کنیم. متغیرهای زیادی در شکل‌گیری نتیجه نقش دارند که ما فقط قادریم بخش‌هایی که احتمال وقوع نتیجۀ مطلوب را افزایش می‌دهند به بهترین شکل اجرا کنیم.

در زندگی نیز باید روی مسیر تمرکز کنیم.

مثلاً اگر بگوییم که می‌خواهیم ارتقای شغلی بگیریم، درآمد بیشتری کسب کنیم، خانه بخریم یا بازنشستگی راحتی داشته باشیم، صرفاً داریم در مورد اهداف و نتایج صحبت می‌کنیم. این خوب است که چنین هدف‌هایی داشته باشیم اما بهتر است روی کارهایی که باید هر روز انجام دهیم تمرکز کنیم. مثلاً در کارمان وقت شناس باشیم، حرفه‌ای لباس بپوشیم، دستورالعمل‌ها را با دقت و درستی دنبال کنیم، در جلسات به خوبی صحبت کنیم تا مورد توجه قرار بگیریم و در مجموع کارهایمان را به درستی انجام دهیم؛ به این ترتیب خود به خود در مسیر دستیابی به هدف‌مان قرار می‌گیریم.

شمارۀ ۱۰: از مقایسه خود با خود قبلی دست بردارید

مک کان به ورزشکاران توصیه می‌کند که از مقایسۀ خود با چیزی که قبلاً بوده‌اند خودداری کنند. به جای نگاه کردن به گذشته، روی عملکرد اخیر خود تمرکز کنید. ببینید روند عملکردتان در ۳ ماه گذشته چگونه بوده است. به وضعیت فعلی خودتان نگاه کنید و ببینید چه داده‌ها یا اطلاعاتی در حال حاضر برای ارزیابی عملکردتان دارید.

این توصیه با بالاتر رفتن سن ارزش زیادی پیدا می‌کند.

خیلی از ما هر کاری که انجام می‌دهیم را با ۱۰ یا ۲۰ سال پیش خودمان مقایسه می‌کنیم و بعد شروع می‌کنیم به خود تحقیری: من دیگر  آنقدر انرژی ندارم، نمی‌توانم کارهایی را که قبلاً انجام می‌دادم انجام دهم و کارهایی که می‌توانم انجام دهم را هم درست انجام نمی‌دهم. خب معلوم است که ما همیشه از خود جوان‌ترمان شکست می‌خوریم. از این مقایسۀ اشتباه دست بردارید. با تغییر مایندست و نگرش‌تان به خود بگویید: من هنوز انرژی کافی دارم تا از چیزهایی که دوست دارم لذت ببرم، اکنون عاقل‌تر و با تجربه‌تر شده‌ام و بهتر می‌توانم به آنچه که در زندگی می‌خواهم برسم.

منبع: webmd

به اشتراک‌گذاری احساسات منفی

به اشتراک‌گذاری احساسات منفی: تهدیدی برای سلامت روان نسل زد

به اشتراک‌گذاری احساسات منفی: تهدیدی برای سلامت روان نسل زد 800 418 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

یکی از ترندهای جدید شبکه‌های اجتماعی میان برخی از جوانان نسل Z، به اشتراک‌گذاری احساسات منفی در شبکه‌های اجتماعی به صورت اغراق‌آمیز است. موضوعی که می‌تواند نه فقط پیروی از یک ترند، بلکه نشانه‌ای از وجود مشکلات جدی روانی باشد.

به اعتقاد بسیاری از صاحب‌نظران رسانه، کالای اصلی قابل خرید و فروش در شبکه‌های اجتماعی «توجه» است. بنابراین می‌توان به درستی از  اصطلاح «غم‌فروشی» برای نمایش درد و رنج در ازای دریافت توجه استفاده کرد.

اما اصلاً نسل زد چه نسلی است؟

نسل زد به نسل جوانی اشاره دارد که بین اواسط دهۀ ۱۹۹۰ تا اوایل دهۀ ۲۰۱۰ متولد شده‌اند. نسل Z با تکنولوژی‌های پیشرفته رشد کرده‌اند و از کودکی با اینترنت، گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی آشنا بوده‌اند. به همین دلیل به راحتی از تکنولوژی استفاده می‌کنند و به سرعت با تغییرات تکنولوژیک سازگار می‌شوند.

این سرعت زیاد مشکلاتی را هم در زندگی این نسل پدید آورده است. مثلاً اینکه:

  • با توجه به فشارهای اجتماعی و تحصیلی و همچنین تاثیرات منفی شبکه‌های اجتماعی، مسائل مربوط به سلامت روانی مانند اضطراب و افسردگی در این نسل رایج‌تر است.
  • استفادۀ مفرط از تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی منجر به وابستگی و کاهش تعاملات از نزدیک و رو در رو شده که این امر تاثیرأت منفی بر روابط اجتماعی و سلامت روانی آن‌ها داشته است.

غم‌فروشی یا نمایش غم و اندوه در شبکه‌های اجتماعی

موضوع غم‌فروشی یا به اشتراک‌گذاری احساسات منفی در شبکه‌های اجتماعی به روندی اشاره دارد که در آن افراد مشکلات یا احساسات منفی خود را به صورت اغراق‌آمیز در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند تا توجه یا همدردی دیگران را جلب کنند. این پدیده در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، توییتر، فیس‌بوک و غیره رخ می‌دهد.

کارشناسان معتقدند که این رفتار که به دلیل افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی، در بسیاری از کشورها مشاهده می‌شود، می‌تواند یکی از علائم وابستگی اضطرابی باشد.

در ایران، هرچند تحقیقات و گزارش‌های دقیق و علمی در این زمینه کمتر منتشر شده‌اند، اما نشانه‌هایی از وجود این پدیده در بین نسل جوان ایرانی نیز دیده می‌شود. در اینجا هم نسل Z مانند دیگر کشورها به طور گسترده از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کند و رفتارهایی مشابه را می‌توان در پست‌ها و استوری‌های آنان مشاهده کرد. این رفتارها شامل به اشتراک گذاشتن احساسات منفی، مشکلات شخصی و تجربه‌های دردناک (غالباً اغراق‌آمیز) به صورت عمومی یا خصوصی است.

دلایل نمایش غم و به اشتراک‌گذاری احساسات منفی در شبکه‌های اجتماعی

بیشتر افراد به دلیل احساس تنهایی و نیاز به ارتباط با دیگران، احساسات خود دربارۀ مشکلات را به شکل اغراق‌آمیزی در شبکه‌های اجتماعی به نمایش می‌گذارند. آن‌ها تصور می‌کنند که با این کار می‌توانند حمایت و همدردی از سوی دیگران دریافت کنند. در برخی موارد، جوانان ممکن است برای جلب توجه و افزایش فالوئرها و لایک‌ها، احساسات خود را به صورت اغراق‌آمیز نشان دهند.

اما نمایش اغراق‌آمیز احساسات در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند زنگ خطری برای ابتلا به بیماری‌های سلامت روان باشد که نیاز به توجه و بررسی دارند. در اینجا به برخی از دلایلی که این رفتار می‌تواند خطرناک باشد و به مسائل سلامت روانی مرتبط شود، اشاره می‌کنیم:

غم‌فروشی در شبکه‌های اجتماعی چطور می‌تواند به سلامت روان آسیب بزند؟

۱. نیاز به توجه مداوم:

افرادی که مرتباً احساسات منفی خود را به صورت اغراق‌آمیز به اشتراک می‌گذارند، ممکن است به توجه و تأیید دیگران وابسته شوند. این وابستگی می‌تواند به کاهش اعتماد به نفس و افزایش استرس و اضطراب منجر شود.

۲. خودپندارۀ منفی:

 نمایش مداوم احساسات منفی می‌تواند باعث شود فرد تصویر منفی از خود را باور کند. این باور در نهایت می‌تواند باعث افسردگی و کاهش عزت نفس شود.

۳. افزایش اضطراب اجتماعی:

 اشتراک‌گذاری مشکلات شخصی به صورت عمومی می‌تواند منجر به افزایش اضطراب اجتماعی شود، زیرا کسی که احساساتش را به صورت عمومی به اشتراک می‌گذارد، نگرانی زیادی بابت نظرات و قضاوت‌های دیگران تحمل می‌کند.

۴. عدم مدیریت مؤثر مشکلات:

 با جستجوی مداوم همدردی در شبکه‌های اجتماعی، افراد از پیدا کردن راه‌حل‌های موثر برای مشکلات خود بازمی‌مانند.

۵. ریسک بدفهمی و سوءاستفاده:

 مخاطبان شبکه‌های اجتماعی از هر طیف و بسیار گوناگون‌اند. این امر باعث می‌شود که برخی، مشکلات و احساسات فرد را به درستی درک نکنند یا از آن‌ها سوءاستفاده کنند. مسئله‌ای که می‌تواند به بروز آسیب‌های اجتماعی منجر شود.

 راهکارها و توصیه‌ها برای مقابله با غم‌فروشی در شبکه‌های اجتماعی

 مشاوره یا روان درمانی حرفه‌ای:

اگر فرزند شما یا خودتان به نمایش اغراق‌آمیز احساسات در شبکه‌های اجتماعی روی آورده‌اید، توصیه می‌شود که حتماً از کمک مشاور یا روانشناس برای رسیدگی به مسائل زیربنایی و عمیق‌تر استفاده کنید.

تقویت مهارت‌های مقابله‌ای:

توسعه مهارت‌های مقابله‌ای موثر می‌تواند به فرد کمک کند تا به جای وابستگی به تایید دیگران، با مشکلات خود به شیوه‌ای سالم و کارآمد مواجه شود.

حمایت اجتماعی:

داشتن شبکه حمایتی قوی از دوستان و خانواده می‌تواند به فرد کمک کند تا احساسات و مشکلات خود را به شیوه‌ای سالم‌تر بیان کند.

در نهایت، به والدین و افرادی که با جوانان در ارتباط هستند، توصیه می‌شود که با فرزندان خود صحبت کنند و به جای نادیده گرفتن یا سرزنش، به چالش‌ها و مسائل آن‌ها گوش دهند و حمایت لازم را فراهم کنند. همچنین، استفاده از راه‌های مؤثرتر برای مدیریت استرس و مشکلات روانی، مانند مراجعه به مشاور یا روانشناس، می‌تواند کمک‌کننده باشد.

تعبیر خواب به کمک گشتالت درمانی

تعبیر خواب به کمک گشتالت درمانی

تعبیر خواب به کمک گشتالت درمانی 1280 853 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

دیدن یک عنکبوت بزرگ بدترین اتفاقی است که ممکن است بیفتد، از آن بدتر تفسیرها و تعبیرهای ترسناکی است که در موردش ارائه شده، تعبیر خواب به کمک گشتالت درمانی شاید بتواند تفسیر دقیق‌تر و راهگشاتری از خواب‌ها و کابوس‌های ما داشته باشد.

احتمالاً شما هم مانند بسیاری از افراد یک کتاب تعبیر خواب در منزل داشته باشید به این امید که بتوانید از نمادها و رویدادهای خواب‌تان سردرآورید. متأسفانه، برخلاف آنچه که کتاب‌های تعبیر خواب ادعا می‌کنند، معنای مشخصی برای هر نماد یا رویدادی که در خواب می‌بینیم وجود ندارد. به طور کلی در تعبیر خواب از نظر راونشناسی، به غیر از برخی نمادهای رایج که معمولاً معنای مشابهی دارند، مانند خانه‌ای در خواب که اغلب نمایانگر فرد خواب بیننده است، معنای سایر نمادها آنقدر شخصی است که فقط خودتان می‌توانید آنها را تفسیر کنید.

چطور نمادهای شخصی خواب‌هایمان را به کمک گشتالت درمانی تفسیر کنیم؟

یک روش بسیار ساده و مبتکرانه برای تعبیر خواب توسط فردریک اس. پرلز (۱۸۹۳-۱۹۷۰)، یکی از مبتکران گشتالت درمانی معرفی شده است. روش پرلز به شما کمک می‌کند به پشت پردۀ ضمیر ناخودآگاه خود بروید و متوجه شوید که هر نماد در خواب برای شما چه معنایی دارد. یادگیری آن آسان است و برای هر نوع رویایی، حتی کابوس‌ها کار می‌کند. گشتالت درمانی یکی از انواع روان درمانی‌های انسان‌گرایانه است. می‌توانید پیش از خواندن این مقاله، تعریف و تکنیک‌های گشتالت درمانی را بخوانید.

تعبیر خواب به کمک گشتالت درمانی
اصول زیربنایی
  • فردی که خواب می‌بیند نویسندۀ آن خواب است
  • تمام اجزای یک خواب از جمله اشخاص دیگری که در خواب می‌بینیم، حیوانات، اشیای بی‌جان و حتی وضعیت هوا همه به جنبه‌ای از فرد خواب بیننده اشاره دارند.
  • شخصیت اصلی در خواب‌ها بخشی از ما را بازنمایی می‌کند که به شکل آگاهانه به عنوان شخصیت خود می‌شناسیم. باقی افراد یا چیزها در خواب نمایانگر بخش‌های دیگر از ما هستند.
  • اگر چیزی در خواب حذف شده باشد، یا جایش خالی باشد به شخص خواب بیننده هم مربوط است. به عنوان مثال، اگر در خواب سوار یک ماشین بدون راننده هستید، گم شدن راننده بخش مهمی از خواب است
چطور خواب‌های خود را به کمک گشتالت درمانی تفسیر کنیم؟

برای توضیح قدم‌های اصلی برای تعبیر خواب به کمک گشتالت درمانی، کابوسی ساختگی مربوط به بیرون جهیدن یک عنکبوت از تلویزیون بررسی شده است.

قدم اول. خواب خود را از ابتدا تا پایان به زمان حال شرح دهید، انگار که همین الان در حال اتفاق افتادن است.

من در خانه مشغول تماشای تلویزیون هستم که ناگهان عنکبوتی غول پیکر از صفحۀ نمایش تلویزیون روی صورتم می‌پرد. من فریاد می‌زنم و وحشت‌زده از خواب بیدار می‌شوم.

قدم دوم. حالا خواب‌تان را از زاویۀ دید هر چیزی که در خواب‌تان وجود دارد تعریف کنید. این تعریف را به گونه‌ای انجام دهید که انگار در حال ایفای نقش آن در در تئاتر هستید. هر چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد را بدون اینکه خودتان را اصلاح کنید بگویید.

تلویزیون: من تلویزیونم. تنها کاری که در طول روز انجام می‌دهم این است که منتظر بمانم ببینم کی روشنم می‌کنند تا چیزی را نمایش دهم. بعضی از چیزهایی که نمایش می‌دهم خیلی رایج هستند اما گاهی چیزهایی را نشان می‌دهم که آدم‌ها دوست ندارند ببینند.

عنکبوت بزرگ: من ترسناکم. من یکی از چیزهایی هستم که آدم‌ها آرزو می‌کنند هیچ وقت نبینند. گاهی که افراد تلاش می‌کنند من را نبینند از صفحۀ تلویزیون بیرون می‌جهم.

اتاق: من ظرف هستم. در من یک فرد، یک تلویزیون و یک عنکبوت قرار دارد. این فرد در من را باز کرد و داخل شد. تلویزیون من برای او پیامی داشت. عنکبوت نمایندۀ آن پیام است. او تلویزیون را روشن می‌کند و پیام روی صورتش می‌پرد. او می‌ترسد و جیغ می‌کشد و بیدار می‌شود.

قدم سوم. اجزای مختلف اتاق را به گفتگو با هم وادارید. هر چه به ذهن‌تان می‌رسد را بدون هر گونه ویرایشی بگویید.

اتاق به شخص: چرا وقتی بیدار شدی  اینجا را ترک کردی؟ اگر درون من می‌آیی و تلویزیون را روشن می‌کنی پس می‌دانی که قرار است چیزی ببینی.

شخص به اتاق: ای کاش هیچ وقت پا به درون تو نمی‌گذاشتم. نمی‌دانستم که اگر تلویزیون را روشن کنم ممکن است با چه چیزی مواجه شوم.

تلویزیون به شخص: من برای منفعت تو اینجا هستم. چیزی هست که باید ببینی/بفهمی اما از آن اجتناب می‌کنی.

شخص به تلویزیون: چرا من را می‌ترسانی؟ من از عنکبوت‌ها متنفرم و تماشای یک عنکبوت غول پیکر که از تو بیرون می‌جهد هولناک بود. لطفاً دیگر این کار را نکن وگرنه دیگر هرگز تو را تماشا نخواهم کرد.

تلویزیون به شخص: من مغز تو هستم. تو چیزهای ترسناک زیادی داری که در من مدفون کرده‌ای.

عنکبوت بزرگ به شخص: باید من را ببینی. می‌توانستم به شکل دیگری دربیایم اما قبلاً امتحانش کرده بودم و تو در آن خواب‌ها من را نادیده گرفته بودی. متوجه شدم برای اینکه من را ببینی باید ترسناک و مهاجم باشم.

شخص به عنکبوت بزرگ: خیلی خب. حالا اینجایی. می‌خواهی چه چیزی به من بگویی؟

عنکبوت به شخص: من بازنمایی هر چیزی هستم که تو از فکر کردن به آن اجتناب می‌کنی. اگر به خودت فرصت بدهی تا به موضوعاتی که باعث وحشتت می‌شوند فکر کنی، می‌فهمی که من چه هستم.

تعبیر برخی از نمادهای رایج در خواب‌ها در گشتالت درمانی

خانه یا آپارتمان. این نماد رایجی برای بازنمایی خودمان است. وضعیت خانه بازتابی از وضعیت کنونی ماست. مثلاً اگر در خانه‌ای با زیربنای لرزان هستید، ممکن است در زندگی واقعی احساس بی ثباتی کنید.

تعبیر خواب دو مکان مهم در خانه یا آپارتمان:

۱. (زیرزمین) رفتن به طبقات پایین ساختمان برای ورود به زیرزمین تاریک معمولاً نشان‌دهندۀ ورود به عمق ذهن ناخودآگاه ماست. هر چیزی که در آنجا بیابید می‌تواند مسائلی را نشان بدهد که عمیقاً در موردشان نگرانید اما معمولاً از فکر کردن به آنها طفره می‌روید.

 ۲. (پشت‌بام). نقاط بالایی خانه معمولاً نشان‌دهندۀ افکار یا موضوعاتی است که در ذهن‌تان ذخیره شده‌اند. به این فکر کنید که در خوابتان چه چیزی در پشت‌بام داشتید. این چیزها چطور به شما نشان داده می‌شدند؟ آیا رسیدن به پشت‌بام خانه آسان بود؟

خطر. هر چیزی که در خواب خطرناک به نظر می‌رسد نمایندۀ چیزی است که در زندگی بیداری از آن می‌ترسیم. مثلاً اگر در خواب به تنهایی در جزیرۀ کوچکی هستیم که نزدیک است در سونامی غرق شود، احتمال دارد که در زندگی بیداری در افکار مختلف غرق شده باشید.

تلفن. تلفن در هر شکلی می‌تواند نمایندۀ توانایی ما در برقراری ارتباط باشد. اگر در خواب تلفن قطع یا ناپدید شده ممکن است نشان‌دهندۀ قطع ارتباط یا ناتوانی ما در برقراری ارتباط باشد.

اشیای گم شده. وقتی چیزی در خواب ما گم شده و در جستجوی آن هستیم، عملکرد یا نقش آن چیزها می‌تواند سرنخ معنی خواب‌مان باشند. مثلاً اگر در خواب کیف پولی را گم کرده باشیم که حاوی مدارک هویتی‌، پول و کارت‌های اعتباری‌مان است، احتمال دارد که در زندگی بیداری درگیر مسائلی مربوط به هویت، پول یا اعتبارمان شده باشیم.

افرادی که ترکیبی از چند شخصیت هستند. اگر از خواب بیدار شویم و نتوانیم تشخیص بدهیم که دقیقاً خواب چه کسی را دیده‌ایم دلیلش این است که مثلاً مردی که شبیه پدرمان است اما ما او را با نام همسر خود صدا می‌زنیم، شمایلی متشکل از برخی ویژگی‌های این دو نفر است.

تعبیر خواب‌های رایجی که زمان مراجعه به روان درمانی می‌بینیم

اگر به تازگی جلسات روان درمانی، مشاوره فردی یا گروه درمانی را آغاز کرده باشید احتمالاً خواب‌های مشخصی می‌بینید.

خواب‌های شب قبل از شروع تراپی. هر چیزی که افراد شب قبل از شروع جلسات روان درمانی خود در خواب می‌بینند معمولاً نمایندۀ نگرانی‌هایشان در مورد شروع تراپی است. در ادامه نمونه‌ای کوتاه شده را ببینید:

من به سفری ماجراجویانه به آفریقا رفته‌ام و می‌خواهم برای اولین بار وارد جنگلی انبوه شوم. راهنمایی استخدام کرده‌ام اما مطمئن نیستم که بتواند من را سالم و سلامت از این جنگل بگذراند.

خواب اتاق‌های اضافی در جلسات نهایی تراپی. جلسات روان درمانی موفق، افق دید مراجعان را بازتر و امکان‌های جدید را به زندگی آنها اضافه می‌کند. در ادامه نمونه‌ای کوتاه شده از خواب فردی را می‌خوانید که در آستانۀ پایان جلسات موفق روان درمانی خود است:

من در آپارتمان خود نشسته‌ام که ناگهان متوجه دری می‌شوم که تا پیش از این ندیده بودمش. در را باز می‌کنم و راهرویی را به یکی از بال‌های خانه‌ام می‌بینم که نمی‌دانستم وجود دارد. با خود فکر می‌کنم که چرا هیچ وقت قبلاً اینجا را ندیده بودم. این اتاق‌ها خیلی بزرگ و دوست داشتنی هستند. خیلی خوشحالم که آپارتمان کوچکم خیلی از چیزی که قبلاً فکر می‌کردم جادارتر است.

حرف آخر

پرلز به ما آموخت که خودمان طراح خواب‌هایمان هستیم و هر بخش از خواب وجهی از ما را بازنمایی می‌کند. فردی که در خواب تصور می‌کنیم خودمان هستیم نگاهی است که که وقتی آگاهیم به خود داریم. باقی اجزای خواب حتی وضعیت هوا یا جاده بخش‌هایی دیگر از شخصیت خودمان هستند. بازی کردن نقش هر کدام از اجزای خواب به ما کمک می‌کند وجوه انکار شده یا ناشناختۀ وجودمان را کشف کنیم. جلسات روان درمانی روی خواب‌های ما اثر می‌گذارند و با پیوستن به جلسات مشاوره، روان درمانی فردی یا گروه درمانی ممکن است بتوانیم با ایجاد ظرفیت‌های روانی بیشتر در زندگی، اتاق‌ها و درهای بیشتری را در خواب‌هایمان کشف کنیم.

 

منبع: psychologytoday

مترجم: پرستو مسکریان

حس شرم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس

حس شرم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی

حس شرم در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی 1024 1024 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

اصطلاح اختلال وسواس فکری-عملی معمولاً تصویر افرادی بیش از اندازه تمیز، منظم یا جزئی‌نگر را به ذهن متبادر می‌کند. اما این توصیف‌ها خیلی دقیق و حتی درست نیستند، چون به مرور تبدیل به برچسب یا استیگما می‌شوند و شرایط فردی که دچار وسواس فکری-عملی است و خود با علائم مزمن و ناتوان‌کنندۀ بیماری‌اش دست و پنجه نرم می‌کند وخیم‌تر می‌سازند. این یادداشت به این موضوع مهم و شرمی که ممکن است افراد مبتلا به OCD در زندگی خود احساس کنند پرداخته است.

دکتر اگنس سیمون، یکی از روانپزشکان هیئت روانپزشکی نوجوانان آمریکا عضو کمیتۀ مدیریت و عملیات برای انجمن روانپزشکی نوجوانان آمریکا از تجربۀ خودش در درمان نوجوانی به نام تینا گفته که از اختلال وسواس فکری-عملی رنج می‌برده است. تینا افکار خودکشی داشته و به همین علت در بیمارستان بستری بوده. کم حرف، گوشه‌گیر و ترسو بوده و به سوالات به ندرت پاسخ می‌داده. دکتر اگنس در معاینات خود متوجه احساس شرم در تینا می‌شود.
تینا به شکل وسواسی نگران آسیب رساندن به برادرش بوده و مدام از او می‌پرسیده که حالش خوب است یا نه. در نهایت از ترس اینکه مبادا واقعاً به برادرش آسیب زند از او دور و دورتر شده بود.

شرم موانع مهمی برای بیماران مبتلا به OCD ایجاد می‌کند
بعد از اینکه تینا تشخیص بیماری وسواس فکری-عملی گرفت (OCD) رفتارش به تدریج بهتر شد چون فهمید که احساس شرمی که از احتمال صدمه زدن به برادرش تجربه می‌کند، در مورد مبتلایان به OCD خیلی هم غیر معمول نیست. نتایج مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۲ که در مجله بریتانیایی روان‌شناسی بالینی منتشر شد، ارتباط معنی‌داری را بین شدت OCD و احساس شرم نشان می‌دهد.

در این مطالعه تأکید شده است که احساس شرم را می‌توان با برچسب «عجیب و بی معنی» بودن در مورد رفتارهای بیش از اندازه تکراری در بیماران مبتلا به OCD ایجاد کرد. به همین دلیل افرادی که اختلال وسواس شدیدتری دارند سطح بالاتری از شرم را تجربه می‌کنند.
حس شرم می‌تواند وضعیتی ناتوان کننده ایجاد کند و تجربۀ مداوم این احساس چرخۀ ناامیدی را تغذیه می‌کند. شرم یک احساس است، مانند غم و اندوه، و درک اینکه چرا بیمار این احساس را دارد، برای ایجاد مسیر درمانی مناسب بسیار مهم است. افرادی که درگیر اختلال وسواس فکری-عملی هستند باید بفهمند که بیماری یا اختلال‌شان هویت آن‌ها را تعریف نمی‌کند و مهم‌تر از آن، اینکه می‌توانند با کمک مشاور یا روان‌درمانگر و فراگیری آموزش‌های لازم محرک‌های خاص خودشان را تشخیص و افکار وسواسی خود را تغییر دهند.

شرم موانع مهمی برای بیماران مبتلا به OCD ایجاد می‌کند، از ناتوانی در جستجو برای مراقبت‌های اولیه تا بحث آشکار درباره تجربیات‌شان. بنابراین، تشخیص احساس شرم در افراد با علائم OCD و رفع آن از طریق روانی درمان و آموزش برای پزشکان ضروری است. بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی می‌توانند با حمایت و پذیرش توانمند شوند و از شرم ناتوان کننده‌ای که تجربه می‌کنند رهایی یابند. این کار باعث می‌شود که سریع‌تر به سمت شفا و بهبودی قدم بردارند.

منبع: psychiatrictimes

راه‌های مؤثر برای افزایش بازدهی مطالعه

چگونه خود را برای مطالعه آماده کنیم؟

چگونه خود را برای مطالعه آماده کنیم؟ 940 478 مرکز روانشناسی و مشاوره دیگرگون

 

طبق تجربیات و ایده‌هایی که از افراد موفق، در مورد روش‌های شروع مطالعه و تحصیل وجود دارد، مباحث روانشناسی، در موفقیت فرد بسیار موثر هستند. این روش‌ها با مدرسه‌ای که می‌روید، معلم‌هایی که دارید، کتاب‌هایی که می‌خوانید و در کل، با شرایط زندگی‌تان متفاوت است. تحصیل در مدارس خاص، داشتن معلم خوب، صرف هزینه، استفاده از کتاب‌های کمک‌درسی و شرکت در کلاس‌های تقویتی مؤثر است، اما تاثیرگذارتر از این امکانات، توجه به مسائلی هستند که در حوزه‌ی روانشناسی قرار می‌گیرند و شامل انگیزه‌ی شما، احساساتتان، مهارت شما در مدیریت زمان و چگونگی وفق‌پذیری شما با شرایط موجود، می‌شوند. بعضی از دانش‌آموزان، با وجود تلاش بسیار، نتیجه‌ی مطلوب خود را کسب نمی‌کنند، اما اغلب دانش‌آموزان مشتاق، علاقه‌مند و پرانرژی، بازدهی بیشتری دارند و بهتر نتیجه می‌گیرند.

در ادامه می‌آموزید که چگونه احساساتتان را مدیریت کنید، به گونه‌ای که عملکردتان بهبود یابد، پیشرفت کنید و نتیجه‌ای متناسب با تلاش‌تان را کسب نمایید.

فرآیند مطالعه و یادگیری، باید به گونه‌ای باشد که از مسیر لذت ببرید و خستگی شما همراه با احساس خشنودی و آرامش باشد. در این صورت، مطالبی را که می‌خوانید، بهتر هضم می‌کنید. پیش‌نیاز، خلق یک موقعیت منظم روزانه برای شروع مطالعه و طی کردن مسیر است. فرد باید ناخودآگاهش را آماده کند، جسم و ذهنش را با هم هماهنگ نماید، احساساتش را مدیریت کند و این بدین معنی است که ذهن و جسمش را هم‌زمان به کار گیرد. در این صورت، دانش‌آموز، همراه با آرامش و خوشحالی یاد می‌گیرد، چیزی که کاملاً متفاوت با شرایط حاکم بر مدرسه است.

چگونه باید احساسات خود را مدیریت کنیم، به گونه‌ای که هنگام یادگیری، احساس بهتری داشته باشیم؟

مطمئناً همه‌ی ما شرایطی را تجربه کرده‌ایم که از لحاظ جسمی و روانی در وضعیت نامناسبی قرار داشته و بسیار خسته بوده‌ایم، اما کاری را که به آن علاقه داشته‌ایم را، مانند دیدن مسابقه‌ی فوتبال، دیدن فیلم، رفتن به میهمانی یا بیرون رفتن با دوستان‌مان، با علاقه و هیجان انجام داده‌ایم، بدون آنکه خیلی به احساس خستگی‌مان توجه کرده باشیم، درحالی که می‌توانستیم به سادگی از انجام آن صرف‌نظر کنیم، بدون آنکه هیچ اتفاق خاصی بیفتد. برای مطالعه هم باید شرایط مناسبی را برای خود ایجاد کنیم، خود را در موقعیتی قرار دهیم و این موضوع را به یک باور قلبی برای خود تبدیل کنیم که برای مطالعه شور و اشتیاق داشته باشیم.

یکی از راهکارها این است که به خود بگویید باید مطالعه کنم، به خود تلقین کنید که اصلاً خسته نیستید و در بهترین موقعیت قرار دارید. اما آیا واقعاً تغییری در شما ایجاد می‌شود؟!

  •  برای شروع لازم است یک برنامه‌ریزی دقیق روزانه داشته باشید و این از زمانی که صبح از خواب بیدار می‌شوید، شروع می‌شود تا هنگام خواب. ابتدا باید ذهن خود را به آماده‌ترین حالت برای یادگیری برسانید (Peak emotional state). برای رسیدن به این موقعیت، می‌توانید یک آهنگ شاد و مهیج را گوش دهید و همراه با آن کمی فعالیت بدنی، مانند قدم زدن یا انجام حرکات کششی داشته باشید، در این صورت احساس پرانرژی بودن می‌کنید و می‌توانید مطالعه را شروع کنید.
  •  برای بهبود موقعیت جسمی و بدنی، تحرک داشته باشید. مثلاً یک پیاده‌روی کوتاه یا استفاده از حرکات کششی. چون این‌گونه فعالیت‌ها باعث می‌شوند خون‌رسانی به قسمت‌های مختلف بدن افزایش پیدا کرده و در نتیجه، خستگی و درد در این قسمت‌ها کاهش یابد.
  • برای هماهنگی جسم و ذهن، از تکنیک تنفس عمیق استفاده کنید. با استفاده از تنفس عمیق، اکسیژن بیشتری وارد بدن می‌شود و هنگامی که نفس عمیق می‌کشید، نمی‌توانید به هیچ مسأله‌ی خاصی فکر کنید. چیزی که در بعضی آیین‌ها، مانند آیین بودایی، برای افزایش تمرکز، و یا بعد از ورزش کردن برای ریکاوری استفاده می‌شود.
  • هیچوقت به طور کامل درس خواندن را ترک نکنید. پرهیز از درس خواندن باعث می‌شود بیشتر احساس خستگی کنید.
  •  توانایی‌های خودتان را زیر سوال نبرید و خود را با دیگران مقایسه نکنید. تنها کسی که باید معیار مقایسه با شما باشد، گذشته خودتان است. یعنی باید نسبت به گذشته‌ی خودتان پیشرفت داشته باشید.
  •  در موقعیت مطالعه قرار بگیرید و خود را مجبور به شروع کنید، حتی اگر برای ۲۰ دقیقه باشد و سپس مجبور به استراحت باشید. شروع را مانند هواپیما در باند فرودگاه درنظر بگیرید، ابتدا آهسته حرکت می‌کند اما در نهایت اوج می‌گیرد.
  • مطالعه می‌تواند رنج‌آور باشد. به اهدافتان فکر کنید و به یاد آورید که برای رسیدن به آن‌ها، باید چه کارهایی را انجام دهید. کوهنوردی هم آسان نیست، اما آنچه مسیر را برای کوهنوردان لذت‌بخش می‌کند، اشتیاق رسیدن به قله است.
  •  نگرانی‌ها را در مورد مطالعه نکردن، کنار بگذارید و فقط شروع کنید. هنگامی که این کار را انجام می‌دهید، نسبت به زمانی که نگران این موضوع نیستید، احساس بسیار بهتر و اضطراب کمتری خواهید داشت.

راهکارهای گفته شده، نهایتاً چند دقیقه از وقت شما را در طول روز خواهند گرفت. ممکن است این راه‌حل‌ها ساده به نظر برسند، اما مطمئن باشید که بسیار تاثیرگذار خواهند بود.


آزاد علی‌محمدی، دانشجوی پزشکی، مشاور تحصیلی مرکز

مرکز مشاوره و روانشناسی دیگرگون

دیگرگون، با کارشناسان زبده و مجرب در زمینه‌های روان‌درمانی، تغذیه، مشاوره و آموزش، عالی‌ترین خدمات روان‌شناسی و مشاوره در ایران را ارائه می‌دهد. تیم کارشناسان دیگرگون هم‌پیمان شده‌اند که جز با روش‌های مستدل و متناسب با ارزش‌های بومی، به سراغ ساحت پیچیده و پرپیچ و خم روان نرود. مطابق همین اصل و ارزش اولیه، با به کارگیری روان‌شناسی مبتنی بر علم و داده و همچنین استفاده از بروزترین روش‌های مشاوره و درمان دنیا، مسیر آرامشی پایدار را به مراجعان خود نشان می‌دهیم.

دیگرگون در شبکه‌های اجتماعی
تلفن دیگرگون

۰۲۱۸۸۱۹۳۱۹۵
09107901044

آدرس دیگرگون

ضلع شمالی میدان ونک، کوچه صانعی، پلاک 33، ساختمان صدف، آسانسور واحدهای شرقی، طبقه دوم، واحد 23

خدمات دیگرگون

مشاوره ازدواج و طلاق | مشاوره زناشویی | مشاوره کودک و نوجوان | مشاوره تغذیه | مشاوره فردی | مشاوره تحصیلی و شغلی | مشاوره اعتیاد | مشاوره سازمانی | روان درمانی | گفتار درمانی | رژیم درمانی | روانکاوی | روان درمانی کودک | سکس تراپی | خانواده درمانی | برگزاری کارگاه های آموزشی | برگزاری دوره های آموزشی | انجام پروژه های پژوهشی | انجام تحقیقات علمی

© تمامی حقوق برای مرکز مشاوره و روانشناسی دیگرگون (تاسیس 1398) محفوظ است.